در شهر نشانهای زِ تبلیغ تو نیست ؛ ای عشق ستاد انتخاباتت کو ؟؟...
احیای مهدوی در مسجد باشیم؛ برای استغفار،اضطرار،دعا در شب نیمه شعبان ۹۸
[+نکات مهمی که باید بدانیم و آدرس مراسمها ] در » @bonyana
تماشای ویدیو توضیحات استاد رائفی پور درباره احیای مهدوی »
https://www.didestan.com/video/E8gAvwMG
استاد رائفی پور : برخی جشنهای نیمه شعبان را #شیطان دخیل است
استاد علی اکبر رائفی پور:
ببینید عزیزان یکی از کارهایی که من درخواست میکنم حتما انجام بدین و تمام کسانی که سخنرانی بنده رو میشنون، عاجزانه ازتون میخوام، پای شما رو میبوسم دست شما رو میبوسم این احیای #نیمه_شعبان رو جدی بگیرید.
من خدمت مراجع رسیدم، خدمت علمای اخلاق بزرگ تهران رسیدم ازشون اجازه دارم. این احیا برای ظهوره، یعنی چی؟ ما روایت داریم که بنی اسرائیل با ندبه و گریه 170 سال بیش از یک سوم دوران غیبت ولی معصومشون رو خدا بخشید. چیکار باید بشه تو این احیا؟ تو این احیا بحث سر اینه فقط 2 نکته. چیز دیگه رو داخل نکنید.
1- گریه کنیم و استغفار بطلبیم از گناهان خودمون که مانع اصلی ظهوره.
2- فقط از خدا یه چیزو بخوایم: چی؟ فقط ظهور. اون شب مال تو یا امام زمان.
این حداقل کاریه که ما میتونیم برای امام زمان بکنیم. شب #نیمه_شعبان که همه ولن تو خیابونا ما یه جا جمع میشیم میگیم خدایا غلط کردیم.
من جشنایی که تو خیابون گرفته میشه هم خوب میدونما، منتها بعضیاش ما دیدیم دیگه به گناه کشیده میشه، امام زمان کجا خواسته دختر پسر قاطی باهم برقصن؟ من احساس میکنم بخشی از این کار #شیطان دخیله! دوست داره کوری بخونه برا امام زمان، بگه نگاه کن شب میلاد تو که قراره گردن منو بزنی شیعیان تورو یه کاری کردم رفتم رو مخشون ببین چجوری دارن گناه میکنن!
و در همین شب، هی داره ظهور تو عقب تر میوفته، هر گناهی که صورت میگیره ظهور امام زمان رو عقب میندازه، و هر گناهی که ترک میشه، ظهور امام زمان رو نزدیک میشه، (دل امام زمان خونه خدا شاهده)
به اميد ظهور حضرت حجت كه صدا البته نزديك است.التماس دعاى عهد/ياحق.
--------
#مهم
سین برنامهها و مراسم بعلاوه مساجدی که در شهرها و استانهای مختلف مراسم احیا برگزار میشود در سایت مصاف موجود است
آدرس : http://www.masaf.ir
هم چنین برای پیدا کردن نزدیک ترین مسجدی که در شهر شما مراسم برگزار میشه به سایت احیا مهدوی برید | لینک http://ehyamahdavi.ir |
در سایت #احیای_مهدوی می تونید سین برنامه ها و عکس ، ویدیو ، موشن گرافیک ، سخنان ائمه درباره این شب و توصیه مراجع رو بخونید و اگر هم برگزار کننده مراسم هستید ، آدرس تون رو ثبت کنین . پیشنهاد میکنیم کانال مهدیاران رو که به عنوان یاور خبری ، اطلاع رسانی مراسم ها هست رو در سروش ، تلگرام و ایتا و آی گپ و پیام رسان گپ با شناسه @Mahdiaran دنبال کنید .
@bonyana
تصویری از حیاط مدرسه صالحیه قزوین
مسجد – مدرسه صالحیه را بزرگترین مرکز فلسفی ایران در قرن سیزدهم هجری معرفی کردهاند[۵۱] که توسط ملا صالح برغانی، برادر شهید ثالث در سال ۱۲۴۸ق تاسیس شده است.[۵۲] نقل میکنند، کُنت دوگوبینو سفیر فرانسه در ایران در کتاب مذاهب و فلسفه به گروهی از اساتید و شاگردان مدرسه فلسفه قزوین اشاره کرده است.[۵۳] از جمله شاگردان مدرسه قزوین، میرزا محمد حسن مجدد شیرازی (میرزای اول)، سید جمال الدین اسد آبادی، میرزا کوچک خان جنگلی بودهاند.[۵۴]
منابع » http://fa.wikishia.net/view/قزوین
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
مسجد جامع عتیق
مسجد جامع قزوین از قدیمیترین مساجد این شهر است که عبدالجلیل قزوینی درباره آن میگوید: این مسجد از مساجد پر رونق قزوین که در روز جمعه حدود صدهزار مرد در آن جمع میشدند.[۳۶]این مسجد از لحاظ معماری از آثار ممتاز دورههای اسلامی دانستند.[۳۷] قدیمیترین بخش مسجد، بعد از آثار چهار طاقی ساسانی، طاق هارونی که در زمان هارون الرشید در سال ۱۹۲ق ساخته شده است.[۳۸] مهمترین بخش این مسجد، مقصوره و گنبد سلجوقی آن است که دارای پنج کتیبه گچبری به خط کوفی و نفیسترین آنها کتیبهای است که در آن سوره بقره به طور کامل اجرا شده است.[۳۹]
از دیگر مساجد قزوین میتوان به مسجد النبی، مسجد سوخته چنار، محمدیه، مسجد سبز، خواجه شهدا، پنجه علی اشاره کرد.[۴۰]
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
تصویر جایگاه قبر ابراهیم پسر رسول خدا (ص) در بقیع
ابراهیم بنابر نقلی در دهم یا آخر ربیع الاول سال ۱۰ قمری در ۱۶ ماهگی[۸] و بنابر نقلی در ۱۸ ماهگی[۹] و به نقل دیگر پس از یک سال و ده ماه و هشت روز، از دنیا رفت و در بقیع در کنار قبر عثمان بن مظعون (درگذشته ۲ق) دفن شد.[۱۰] پیامبر سنگی بر سر مزار او قرار داد و بر قبر او آب پاشید.[۱۱]
نقل ابن شهرآشوب
ابن شهرآشوب در کتاب المناقب از ابن عباس نقل کرده است که روزی پیامبر، فرزندش ابراهیم و نوهاش حسین را در دامن خود نشانده بود. پس جبرئیل نازل شد و گفت خدا به تو سلام میرساند و میگوید: «بین این دو جمع نمیکنم؛ یکی را فدای دیگری کن.» پس پیامبر امام حسین(ع) را برگزید و پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت.[۱۲]
اندوه پیامبر
پیامبر از مرگ ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست و در پاسخ به اعتراض برخی فرمود:
« من نیز انسانم؛ چشم میگرید و قلب اندوهگین میشود ولی سخنی که خداوند را به خشم آورد نمیگوییم. ای ابراهیم! به خدا سوگند ما بخاطر (مرگ) تو ناراحتیم.[۱۳] »
نیز نقل شده که پیامبر رو به کوه ایستاد و گفت:
« ای کوه! اگر آنچه بر من وارد شده بر تو وارد میشد، تو را درهم میکوبید، ولی ما همانگونه که خدا فرمان داده، میگوییم: إنّا لِلهِ وَ إنّا اِلَیْهِ راجِعونَ وَ الْحَمدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ.[۱۴] »
خورشیدگرفتگی
روزی که ابراهیم درگذشت، کسوف (خورشید گرفتگی) رخ داد. برخی گفتند: خورشید بخاطر مرگ ابراهیم گرفته است. پیامبر وقتی این سخن را شنید، بیرون آمد و پس از حمد الهی فرمود:
«خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای الهی هستند و بخاطر مرگ یا زندگی هیچ کس نمیگیرند.»[۱۵]
منابع »
http://fa.wikishia.net/view/ابراهیم_پسر_رسول_خدا
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
ابراهیم پسر رسول خدا
ابراهیم (۸-۱۰ق) پسر رسول خدا(ص) و ماریه قبطیه که پیش از دو سالگی از دنیا رفت و در روز وفات او، کسوف رخ داد. پیامبر(ص) برای جلوگیری از ارتباط دادن کسوف با مرگ او فرمود: «خورشید و ماه بخاطر مرگ کسی نمیگیرند.»
ابراهیم در بقیع در کنار قبر عثمان بن مظعون دفن شد.
نسب و تولد
ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب فرزند پیامبر اسلام است. مادرش ماریه قبطیه از دختران ملوک مصر بود که مقوقس حاکم مصر و اسکندریه او را به پیامبر بخشید.[۱]
ابراهیم در ذی الحجه سال ۸ هجری متولد شد. پیامبر به اصحابش فرمود: برای من پسری متولد شده و من نام پدرم ابراهیم را بر او گذاردم.[۲] پیامبر روز هفتم تولدش برای او عقیقه کرد و سر او را تراشید و هموزن آن به مساکین، نقره داد.[۳]
پس از تولد ابراهیم، جبرئیل نازل شد و حضرت را با عنوان "اباابراهیم" سلام داد.[۴] نقل است که بعد از تولد ابراهیم، پیامبر شاد شد و او را به عایشه نشان داد و فرمود: «ببین چقدر این بچه شبیه من است!»[۵]
قابله و دایه
بنابر گزارشهای تاریخی، قابله او سلمی خادمه پیامبر بود. سلمی پس از تولد ابراهیم، شوهرش ابو رافع را باخبر کرد و او نزد پیامبر رفت و خبر تولد را به او داد. پیامبر شاد شد و بندهای به او بخشید.[۶]
پس از تولد ابراهیم، زنان انصار برای شیر دادن او بر یکدیگر پیشی میگرفتند. پیامبر ابراهیم را به ام بردة دختر منذر بن زید سپرد.[۷]
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
طی الأرض امامان
در منابع روایی شیعه مانند بحار الانوار و اصول کافی روایاتی در باب طی الارض امامان شیعه به ویژه امام علی(ع) و امام مهدی(عج)آمده است.[۹] از امام صادق(ع) نقل کردهاند که: «چگونه مردم سخن امیرالمومنین(ع) را انکار میکنند که گفت: \"من اگر بخواهم با همین پایم به سینه معاویه که در شام است میکوبم و او را از تختش سرنگون میکنم\"، اما کار آصف بن برخیا را که تخت بلقیس را برای سلیمان آورد، انکار نمیکنند؟ آیا پیامبر ما برتر از تمام پیامبران نیست؟ آیا وصی او برترین اوصیاء نیست؟ پس چرا امیرالمؤمنین را به قدر آصف نیز باور ندارند؟ خداوند بین ما و بین آنان که حق ما را انکار میکنند و برتری ما را قبول ندارند، داوری کند.[۱۰]
طی الارض مهدی موعود و یارانش
در روایات رسیده دربارۀ امام زمان(عج)، به طیالارض وی و یارانش اشاره شده است؛ البته چگونگی طیالارض آنها معلوم نیست. در حدیثی از امام رضا(ع) در معرفی امام زمان آمده است: او، کسی است که زمین برای او در نوردیده میشود،(هو الذی تطوی له الارض.)[۱۱]
امام صادق(ع) نیز دربارۀ طیالارض یاران امام مهدی گفته است: «پس، از گوشه و کنار زمین به سوی او جمع میشوند و زمین برای آنها بههم پیچیده میشود، تا اینکه با او بیعت میکند،(فیصیر الیه شیعته من اطراف الارض تطوی لهم الارض حتّی یبایعوه.)[۱۲]
منابع »
http://fa.wikishia.net/view/طی_الارض
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
طی الارض در قرآن
در قرآن واژه طی الارض در معنایی که امروزه میان مسلمانان شهرت دارد، به کار نرفته است؛ اما در آن به مفهوم حرکت سریع از مکانی به مکان دیگر، اشاراتی آمده است؛ از جمله در آیه نخست سوره اسراء، از سیر شبانه پیامبر(ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی) سخن به میان آمده است که مسلمانان معتقدند که این سیر و همچنین بازگشت از آن، بیش از یک شب طول نکشیده است؛[۴] بهگونهای که از امام صادق(ع) روایت شده است که پیامبر(ص) نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواند.[۵]
سوره نمل، از انتقال تخت ملکه سبا از سرزمین سبا به فلسطین در کمتر از چشمبههمزدن سخن گفته است: «ای سران [کشور] کدام یک از شما تخت او را -پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند- برای من میآورد؟» عفریتی از جن گفت: «من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزی برای تو میآورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم.» کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی] بود، گفت: «من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت میآورم.»[۶]
برخی ریشه طی الارض را در این داستان قرآنی میدانند و طی الأرض رویداده در آن را به آصف بن برخیا وزیر سلیمان نسبت میدهند.[۷] در حدیثی از امام صادق(ع) انتقال تخت ملکه سبا توسط آصف، طی الارض معرفی شده است.[۸]
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
طی الارض
طیُّ الْاَرض نوعی کرامت و به معنای پیمودن مسافت زیاد در مدت بسیار کم است. در عرفان به نوعی دورنوردی گفته میشود که در آن فرد به اراده خویش بدون حرکت، در مکان منتقل میشود. در آیه نخست سوره اسراء، از سیر شبانه پیامبر(ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی) سخن به میان آمده است که مسلمانان آن را طی الأرض پیامبر میدانند؛ سوره نمل نیز از انتقال تخت ملکه سبا از سرزمین سبا به فلسطین در کمتر از چشمبههمزدن سخن گفته است.
در منابع روایی شیعه مانند بحار الانوار و اصول کافی روایاتی در باب طی الارض امامان شیعه به ویژه امام علی(ع) و امام مهدی(عج)آمده است. ابن عربی بر این باور است که در طی الأرض، فرد خود را در مکان مبدأ معدوم و در مکان دلخواه ایجاد میکند.
واژهشناسی
راغب اصفهانی «طی» را گذر لحظهای، دفعهای و کوتاه معنا کرده است.[۱]در لغتنامه دهخدا طی الارض نوعی کرامت تعریف شده که در آن به جای گامبرداشتن، زمین در زیر پای شخص به تندی پیچیده میشود و او در مدت کوتاهی به مقصد خویش هر چند دور باشد، میرسد.[۲] برخی نیز گفتهاند که طی الأرض نوعی دورنوردی که در آن فاعل با اتکا به اراده خویش بدون حرکت، در مکان منتقل میشود.[۳]
منابع »
http://fa.wikishia.net/view/طی_الارض
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
دیدگاه مسلمانان درباره یزید
دیدگاه شیعه
واقعه کربلا موجب شد یزید به یکی از منفورترین شخصیتها نزد شیعیان تبدیل شود. شیعیان یزید را مستحق لعن دانسته و بیزاری جستن از او را از ضروریات مکتب خود میدانند.[۹۰] در منابع روایی شیعه، روایاتی از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در لعن یزید و قاتلان امام حسین نقل شده است.[۹۱] در زیارت عاشورا عبارتی در لعن همه خلفای بنیامیه وجود دارد.[۹۲] افزون بر این، در نسخه مشهور زیارت عاشورا، با عبارتِ «اللهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیدَ اللهِ بْنَ زِیادٍ...» به لعن یزید تصریح شده است.[۹۳]
دیدگاه اهل سنت
از گروهی از اهل سنت همانند «احمد بن حنبل»، «ذهبی»، «ابن عماد حنبلی»، «ابن جوزی» و «ابن خلدون» نقل شده که معتقد به لعن یزید هستند.[۹۴] ابن خلدون ادعا میکند امت اسلام بر فسق یزید اجماع دارند.[نیازمند منبع] ابن جوزی عالم اهل سنت، در کتاب «الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید» به دلایل لعن یزید پرداخته و میگوید یزید علاوه بر اینکه احترام حرم پیامبر(ص) (مدینه) را شکست، برخلاف دستور پیامبر(ص)، امام حسین را شهید کرد و پس از آن، به سرِ بریده او و خاندانش بی احترامی نمود.[۹۵]
عده دیگری از اهل سنت همانند غزالی، لعن همه مسلمانان از جمله یزید را جایز نمیدانند.[۹۶] بعضی دیگر میگویند شهادت امام حسین به دستور ابن زیاد صورت پذیرفت و یزید به دلیل نسبتی که با امام حسین داشت و اینکه هر دو از قبیله قریش بودند، راضی به جنگیدن و شهادت او نبود.[نیازمند منبع] «تفتازانی» نیز میگوید یزید مستحق لعن است؛ ولی برای جلوگیری از گسترش لعن به سایر صحابه نباید او را لعن کرد.[۹۷]
بازتاب لعن یزید در ادبیات فارسی
شاعران در مذمت و لعن یزید، شعرهای فراوان سرودهاند. شاعری در اعتراض به کسانی که یزید را لعن نمیکنند میگوید:
بر چنین کس نکنی لعنت و شرمت بادا لعن الله یزیدا و علی آل یزید
«سنایی غزنوی» نیز درباره لزوم لعن یزید چنین سروده است:
داستان پسر هند مگر نشنیدی که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست مادر او جگر عم پیمبر بمکید
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت پسرِ او سرِ فرزند پیمبر ببرید
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنم لعن الله یزیدا و علی آل یزید[۹۸]
منابع»
http://fa.wikishia.net/view/یزید_بن_معاویه
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
شخصیت یزید
بیشتر منابع تاریخی به روحیه شاعری و خوشگذرانی و شرابخواری یزید اشاره کردهاند.[۱۶]
خوشگذرانی
طبق نقل منابع، یزید خوشگذران و هوسباز بود.[۱۷] به صورت آشکار شراب مینوشید و در این کار زیادهروی میکرد.[۱۸] برخی صحابه پیامبر(ص) و نیز امام حسین(ع) به صراحت او را فاسق و اهل گناه خواندهاند.[۱۹] بلاذری او را نخستین خلیفهای میداند که آشکارا شراب مینوشید، زنان خواننده و نوازنده را نزد خود نگه میداشت و برای لذت بردن، سگها و خروسها را به جنگ همدیگر وامیداشت.[۲۰] او میمونی داشت که او را «اباقیس» نامید و به او شراب مینوشاند و از حرکات وی میخندید.[۲۱]
برخی معتقدند رشد و پرورش یزید، تحت تأثیر عقاید مسیحیان تازه مسلمان قبیله میسون، در تکوین شخصیت او مؤثر بوده است.[۲۲] آنان وجود مشاوران مسیحی همانند سِرجون و اَخطَل نصرانی در دربار او و سازش با رومیان شرقی را گواه بر ادعای خود میدانند.[۲۳]
منابع »
http://fa.wikishia.net/view/یزید_بن_معاویه
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
یزید بن معاویه
یَزید بن معاویة بن ابیسفیان (۲۶-۶۴ق)، دومین حاکم اموی است که به دستور وی، امام حسین(ع) و یارانش در کربلا به شهادت رسیدند. یزید پس از پدرش معاویه، سه سال و هشت ماه حکومت کرد و در این مدت، دست به سه جنایت مهم زد: در سال ۶۱ قمری، واقعه کربلا را رقم زد، سال ۶۳ قمری به مدینه حمله کرد که به کشته شدن هزاران نفر از صحابه و حافظان قرآن انجامید و به واقعه حره معروف شد و در سال ۶۴ قمری نیز برای سرکوب مخالفانش، به مکه حمله کرد و کعبه را با منجنیق هدف آتش قرار داد.
بر اساس منابع تاریخی، یزید به صورت آشکارا شراب مینوشید و طبعی شاعرانه داشت. او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، با انتصاب پدرش و به صورت موروثی به خلافت رسید. همچنین برگزیدن او بر خلاف صلحنامه امام حسن با معاویه بود. یزید از چهرههای منفور نزد شیعیان است. شیعیان و گروهی از اهلسنت، با استناد به کارهایی که یزید در دوران خلافتش انجام داد، او را سزاوار لعن میدانند و در برخی از روایات، به لعن او تصریح شده است.
منابع » http://fa.wikishia.net/view/یزید_بن_معاویه
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
تصویری از مجلس درس آخوند خراسانی
حوزه علمیه نجف ، مجموعۀ دستاندرکاران، مدارس دینی و مراجع مذهبی در شهر نجف که آموزش، تربیت و پرورش طلاب علوم دینی شیعه و برخی وظایف دینی دیگر را بر عهده دارند. بسیاری از فقیهان و عالمان بزرگ شیعه در این حوزه پرورش یافتهاند و بدین رو، حوزه نجف، در کنار حوزه علمیه قم، از اهمیت بالایی برخوردار است.
شیخ طوسی، علامه حلی، شیخ انصاری و در دوران معاصر، آیت الله خوئی و آیت الله سیستانی از پرورشیافتگان حوزه علمیه نجفاند. امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران، مدتی پس از تبعید از ایران به نجف رفت و در آنجا به تدریس پرداخت و مبارزه با حکومت شاه و برخی مباحث و آثار مهم خویش مانند حکومت اسلامی را در آنجا پی گرفت.
تاریخچه
درباره تأسیس حوزه علمیه نجف دو نظر اساسی وجود دارد. گروه نخست بر این باورند که پس از هجرت شیخ طوسی در ۴۴۸ق از بغداد به نجف، وی حوزه علمیه را بنا نهاد. شماری دیگر معتقدند پیش از آمدن شیخ، در نجف حلقههای بحث و درس در جوار مرقد امیرمؤمنان علیهالسلام برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است.[۱] این عده شواهدی در اثبات مدعای خود ذکر میکنند؛ از جمله:
بنابه گزارش ابن طاووس،[۲] به هنگام دیدار عضدالدوله دیلمی از نجف در سال ۳۷۱ق، ۱۷۰۰ فقیه در این شهر بودهاند.
نجاشی[۳] به ملاقات خود با دانشمندان شیعه، از جمله محدّث بزرگ، هبة الله بن احمد کاتب، مشهور به ابن برنِیة، اشاره کرده است. وی[۴] همچنین اظهار کرده که در سال ۴۰۰ق در نجف از ابن خُمری کوفی اجازه روایت دریافت داشته است.
نجاشی[۵] در شرح حال ابوالحسین اسحاق بن حسن عقرائی تمار گفته که او را معتکف در کوفه دیده که کتاب کلینی را از خود وی روایت میکرده است.
حضور شخصیتهای دینی و علمی دیگر در نجف، همچون شیخ صدوق و شنیدن حدیث از محمد بن علی بن فضل دهقان[۶] و نیز اقامت برخی نقبای شیعیان همانند ابن سدره، و اسکان تعدادی از خاندانهای اهل علم، مثل آل طحّان، در نجف[۷] در زمره مستندات وجود حرکت علمی در نجف، پیش از شیخ الطائفه طوسی، ذکر شده است.[۸]
منابع »
http://fa.wikishia.net/view/حوزه_علمیه_نجف
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
تجسس
تَجَسُّس بهمعنای جستجو در امور مردم است. تجسس از منظر اسلام حرام است و پیامدهایی را در دنیا و آخرت در پی دارد البته تجسس در انتخاب همسر، گزینش کارمندان و یا آگاهی از نقشهها و تحرکات دشمن از این حکم استثناء شدهاند. درمان تجسس از راه از بین بردن ریشههای آن مانند حسادت و تکبر امکانپذیر است.
مفهومشناسی
تجسس، به معنای خبر پرسیدن،[۱] جستجو از اموری که مردم میخواهند پنهان بماند[۲] و دنبال چیزی گشتن[۳] است.
تجسس در قرآن به معنای کسب اطلاع از لغزشهای مؤمنان به کار رفته که در شمار رذایل اخلاقی قرار دارد.[۴] زمانی که حضرتعلی(ع) مالک اشتر را به حاکمیت مصر منصوب کرد، او را از تجسس در احوال پنهانی مردم نهی نمود.[۵]
تفاوت با خبرنگاری
تجسس از منظر اجتماعی، به معنای جستجوگری و کارهای اطّلاعاتی[۶]و همچنین واکاوی در امور مردم است،[۷] اما خبرنگاری که آن هم جستجویی اجتماعی است، اشاره به شرح حوادثی دارد که آشکارا در سطح جامعه رخ میدهد.[۸]
انگیزه
تجسس از جهت انگیزه، به چند دسته تقسیم میشود:
بدون انگیزه عقلایی و صرفا جهت خبردار شدن از امور دیگران.
به منظور هتک حرمت و بردن آبرو و نیتهایی از این قبیل.
با هدفی ضروری، مانند حفظ نظاماسلامی و یا جلوگیری از اشاعه فساد و یا با قصد خیر اما با هدفی غیرضروری صورت میپذیرد، مانند اصلاح میان مردم.[۹]
حکم شرعی
با توجه به اقسام تجسس، حکم شرعی آنها نیز نزد فقها متفاوت است:
تجسس، بدون انگیزه عقلایی، حرام است و فقها، تجسس با انگیزه فساد یا باخبرشدن از موضوعاتی که مردم پنهان میدارند را جایز نمیدانند.[۱۰] تجسس اگر موجب خسارت شود، فرد خطاکننده میبایست خسارت وارده را جبران کند.[۱۱]
تجسس، با انگیزه عقلایی، با ذکر شرایطی جایز دانسته شده،[۱۲] خصوصا زمانی که به صورت یک توطئه و یا یک فساد گسترده دربیاید.[۱۳]
تجسس به سود دشمنان حرام است و در مواردی فرد خطاکننده مفسد فی الارض شناخته میشود که تشخیص آن با حاکم شرع است.[۱۴]
تجسس در خصوص سازمانهای اطلاعاتی و آگاهی از نقشههای دشمن، جایز دانسته شده،[۱۵] چنانکه حضرت علی(ع) به فرماندار مکه از حرکت عدهای از اهالی شام به سمت مکه، از طریق جاسوسان خود خبر داد.[۱۶] همچنین مواردی همچون گزینش کارگزاران و انتخاب همسر از استثنائات آن هستند.[۱۷]
پیامدها
در روایات پیامدهایی برای تجسس ذکر شده که برخی از آنها عبارتند از:
انتقامِ الهی: بنا بر روایتی که از امام علی(ع) نقل شده، کسی که به کاوش در اسرار دیگران بپردازد، خداوند اسرار او را فاش میکند.[۱۸]
تنهایی: در روایتی از امام صادق(ع) آمده: «درباره عقائد مردم تفتیش نکن که بیدوست خواهی ماند.»[۱۹]
همچنین تنفر، بدبینی و کینهتوزی را از دیگر پیامدهای تجسس دانستهاند.[۲۰]
درمان
درمان تجسس از طریق از بین بردن ریشههای آن امکانپذیر است.[۲۱] اولین ریشه تجسس بدگمانی[۲۲] و چاره آن هم خوشبینی و اعتماد به افراد دیگر خصوصا زیردستان است.[۲۲] حسد، کینهتوزی، دشمنی و تکبر نیز از ریشههای تجسس دانسته شدهاند.[۲۳]
منابع »
http://fa.wikishia.net/view/تجسس
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
رابطه موسیقی و لهو
در روایات، غناء یکی از مصداقهای برخی آیات مانند آیه لهو الحدیث[۸] دانسته شده است.[۹] بر اساس این آیه در کتب فقهی بحث میشود که آیا عبارت قرآنی «لهو الحدیث» به غناء همراه با کلام باطل اختصاص دارد یا شامل هر صدایی میشود که با قطع نظر از کلام، لهو باشد.[۱۰]
فقها در این که آیا ویژگیهایی مانند لهو و لعب و طرب جزو ذات و مفهوم غناء است یا خیر اختلاف نظر دارند. کاشف الغطاء حرمت غناء را مانند زنا ذاتی میداند و نه به خاطر عوارض فسادانگیزی چون اختلاط مردان و زنان و امور لهوی مانند رقص.[۱۱] به اعتقاد وی، این عوارض علت حرمت غناء نیستند، بلکه حکمت این حکماند و استناد به برخی روایات ضعیف که با فتوای عامه، موافق و با شهرت و اجماع و نیز روایات متواتر و مطلق، مخالف است برای اثبات عدم حرمت به تنهایی و ذاتی غناء نادرست و باطل است.[۱۲]
در مقابل، برخی معتقدند هرچند روایات فراوانی بهصورت کلی بر حرمت موسیقی و غناء و نیز گوش دادن به آنها، دلالت دارند[۱۳] اما در برخی روایات، مواردی از غناء (مانند غناء در قرائت قرآن، مجلس عروسی و غناء بدون موسیقی) و موسیقی (مانند موسیقی حماسی و غیر مطرب) استثناء و مجاز شمرده شده است.[۱۴] از مجموع روایات میتوان نتیجه گرفت که موسیقی و غناء بهتنهایی حرام نیستند بلکه اگر با فعل حرامی همراه شود حرمت خواهد داشت.[۱۵]
رابطه دیگر موسیقی و لهو این است که در فقه، ابزار موسیقی جزو وسایل و آلات لهو محسوب شده است.[۱۶]
منابع »
http://fa.wikishia.net/view/موسیقی_لهوی
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
مفهومشناسی موسیقی و غناء
واژه «موسیقی» در زمان عباسیان و با تأسیس بیت الحکمه و نهضت ترجمه، جایگزین واژه غناء شده است.[۱] امروزه واژه «موسیقی» به معنای صدای ابزارهای موسیقی و «غناء» به معنای آواز همراه با موسیقی است.[۲] در قرآن، واژه غناء نیامده است و در کتب فقهی، به تبع روایات حرمت غناء، با استفاده از همین واژه درباره انواع موسیقی سخن گفته میشود؛ بویژه در کتابها یا سرفصل «مَکاسِب مُحَرَّمه» (کسبوکارهای حرام).[۳] برخی از فقهاء متقدم، مفهوم غناء را شامل موسیقی (ساز) هم میدانند. از جمله شیخ طوسی میگوید: «غناء حرام است؛ چه صدای آوازخوان باشد و چه صدای آلات موسیقی مانند نی و عود و تنبور».[۴]
با ظهور ابزار جدید موسیقی، فقیهان متأخر نیز درباره ماهیت غناء بحث کردهاند و آن را شامل موسیقی دانستهاند؛ از جمله، میرزا یوسف آقا مجتهد اردبیلی، از فقهای قرن چهاردم هجری، درباره حکم شنیدن غناء از طریق گرامافون و تلفن بحث میکند که آیا غناء از عوارض صوت است، آیا حقیقت صوت، فقط صدای حاصل از انسان است یا شامل صدای دیگر صاحبان روح مانند ملک و جن و حتی صدای حاصل از اجسام و جمادات میشود یا خیر؟[۵] ابن خلدون نیز درباره هنر و مهارت موسیقی (صناعة الغناء) سخن گفته است و آن را از جنس تقطیع صوت میداند که میتواند در کلام و صوت انسان (مانند شعر) و نیز آلات موسیقی جاری گردد.[۶]
برخی از فقهای معاصر، میان ساز و آواز تفاوت قائلاند و به همین معنای کاربردی و امروزی موسیقی و غناء معتقدند؛ یعنی هر غنائی را موسیقی میدانند اما هر موسیقی را غناء نمیدانند.[۷]
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
موسیقی لهوی
موسیقی لَهوی نوعی از موسیقی است که انسان را از مسیر الهی و معنویت و یاد خدا دور میگرداند و او را در انجام گناه بیپروا میکند، بهطوریکه هنگام ارتکاب گناه اصلاً به یاد خدا نباشد یا اگر هست آنقدر ضعیف باشد که او را از گناه بازندارد. اصطلاح موسیقی از زمان عباسیان جایگزین واژه غناء شده است و امروزه موسیقی را به معنای صدای آلات موسیقی (نوازندگی) و غناء را به معنای آواز همراه با موسیقی میدانند. در فقه، به دلیل آیاتی از قرآن، بویژه آیه لهو الحدیث، و نیز روایات حرمت غناء و لهو، درباره ماهیت و معنای این دو و شمولشان بر انواع موسیقی سازی و آوازی بحث میشود. در مجموع، ویژگی لهوی بودن، برای خوانندگی و نوازندگی یا ترکیب این دو مشترک است و همه آنها ممکن است لهوی باشند و حکم شرعی لهو به آنها تعلق بگیرد.
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
ملا محمد اشرفی مازندرانی
حاجی اشرفی، محمد بن محمدمهدی مازندرانی بارفروشی، (۱۲۲۰ق - ۱۳۱۵ق) مشهور به حجت اشرفی و ملقب به حجةالاسلام، فقیه شیعی قرن سیزدهم. تألیفاتی از حاجی اشرافی به جا مانده است.
حاجی اشرفی در ۱۲۲۰ق در قصبه اشرف (بهشهر) مازندران به دنیا آمد.[۱] حاجیاشرفی بیشتر عمر خود را در شهر بابُل گذراند[۲] و در همانجا به تحصیل مقدّمات پرداخت.[۳] او عمدتآ نزد سعید العلماء مازندرانی دانش آموخت و از وی اجازه اجتهاد نیز گرفت.[۴] در حوزه علمیه نجف از محمدحسن نجفی و شیخ مرتضی انصاری بهره علمی برد و بعد از اتمام تحصیلات به بابل بازگشت و همانجا ساکن شد.[۵]
حاجی اشرفی در علوم حدیث، تفسیر، حکمت، کلام، فقه و اصول دارای مهارت بود[۶] و عدهای از مردم ایران از او تقلید میکردند.[۷] او را صاحب کرامات، زاهد، عابد و خوش سخن وصف کرده و برخی او را متمایل به تصوف دانستهاند.[۸] او در ۱۳۱۵ در بابل درگذشت و همانجا دفن شد. بقعه وی هم اکنون زیارتگاه است.[۹]
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
مرجعیت
بعد از وفات آیت الله سید محمد حسن شیرازی در سال ۱۳۱۲ق، آیت الله مامقانی به مرجعیت رسید و در ترکیه، قفقاز و ایران بهویژه در نواحی آذربایجان و تهران مقلّدانی داشت.[۵]
سفرها
آیت الله مامقانی علاوه بر سفرهای تحصیلی، سفرهای دیگری نیز برای تبلیغ و زیارت داشته است. وی در سال ۱۲۶۶ق. به قفقاز رفت و بیش از یک سال در شهرهای قلعه شیشه، نخجوان، گنجه و... اقامت کرد و به تبلیغ دین پرداخت.
در سال ۱۳۲۲ق. نیز به قصد زیارت، همراه فرزندش عبدالله مامقانی عازم مشهد شد. آنان از راه کربلا، کرمانشاه و تهران، به مشهد رفتند و در هر شهری که وارد میشدند، مورد استقبال مردم قرار میگرفتند. او در طی سفر ضمن بیان تعالیم دینی به سؤالات و استفتائات مردم نیز پاسخ میداد.
ملاقات مظفرالدین شاه قاجار با او
در همین سفر وقتی برای زیارت عبدالعظیم حسنی وارد ری شد و در آنجا اقامت کرد، مظفرالدین شاه قاجار چند نفر از وزرا و شاهزادگان را به دیدار او فرستاد و از وی دعوت کرد برای دیدار با شاه به تهران برود ولی او نپذیرفت و ناگزیر خود مظفرالدین شاه به ملاقات وی آمد.[۶]
منابع »
http://fa.wikishia.net/view/محمدحسن_مامقانی
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa
محمدحسن مامقانی یا ممقانی (۱۲۳۸ق - ۱۳۲۰ق) از فقهای شیعه که پس از وفات میرزای شیرازی به مرجعیت رسید و در ترکیه، قفقاز و ایران، بهویژه در نواحی آذربایجان و تهران مقلّدانی داشت.
محمد حسن مامقانی در ۲۲ شعبان سال ۱۲۳۸ق. در مامقان (در نزدیکی تبریز) متولد شد. پدر او عبدالله مامقانی بود که به مرجعیت رسید و بسیاری از مردم آذربایجان از او تقلید میکردند. پس از تولد محمدحسن، خانواده وی به کربلا مهاجرت کرد و در آنجا ساکن شد.
محمدحسن مامقانی در ۱۸ محرم سال ۱۳۲۳ق. از دنیا رفت و در نجف به خاک سپرده شد.[۱] نقل شده است در سال ۱۳۸۸ق در هنگام گسترش مقبره، دیواره لحد فرو ریخت و پیکر وی را پس از شصت و پنج سال سالم یافتند.[۲]
فرزندان
عبدالله مامقانی(درگذشته ۱۳۵۱ق) صاحب کتاب تنقیح المقال
ابوالقاسم مامقانی (درگذشته ۱۳۵۱ق) نویسنده «مقباس الکرامه فی شرح تبصرة العلامه» و «غایة المامول فی علم الاصول»
ویکی شیعه | فارسی »» @wikishia_fa