#شهید_رحیمی حدود ۲۴ سال پیش و قبل از تشکیل گروهک تکفیری بوکوحرام، خطر نفوذ عربستان در نیجریه را گوشزد کرده بود.
حالا هم آل سعود از نفوذ خود در نیجریه برای قتل عام شیعیان استفاده میکند.
@ShahidRahimi
#دلنوشته
مطلب زیر توسط یکی از مخاطبین پیرامون کتاب #رسول_مولتان در اینستاگرام منتشر شده است
https://www.instagram.com/p/BmqkuHjlajm/
هوالرئوف .
آن اواخر ،علی هم چاق تر شده بود و هم موهای جلوی سرش ریخته بود.سر به سرش میگذاشتم:
-چاق که شدی!داری کچل هم میشی.من دیگه با تو بیرون نمیام.تو خیابون کنارت راه نمیرم.
با لبخند نگاهم کرد:
-فکر میکنی.یه روز میاد که تو خیابون
دنبالم می دوئی...
تنها لحظات واضحی که در ذهنم ثبت شده، وقتی بود که دنبال تابوت میدویدم.مثل آن روز ها با لبخند نگاهم میکرد:
-دیدی گفتم یه روز دنبال من می دوئی؟!
هنگام خواندن کتاب ...
قطعا در برابر عظمت و روح آسمانی این مرد و صبر و استقامت بانویش احساس حقارت خواهید کرد ... . .
حتی از جزییات زندگی و کارهایشان ..الگو خواهید گرفت ...
بسیاااار از زندگی عاشقانه شان لذت خواهید برد ...
وقسمت های شهادت و بعد از آن را هق هق گریه خواهید کرد ...
و پایانِ کتاب میتواند برای شما آغاز باشد ...
آغازِ حس مسئولیت...
در برابر اسلام ...
در برابر شیعیان...
با هر اعتقادی و در هر جایگاه و مقامی که هستید !
به شدت توصیه میکنم بخوانیدش !
#به_روایت_همسر_شهید
#با_نثری_روان
#رسول_مولتان
#زندگی_جهادی
#ساده_زیستی
#صبر #استقامت
#خون_دل_خوردن
@ShahidRahimi

گزیده کتاب رسول مولتان | قسمت ۱۰۷
برای سمینار سفیران فرهنگی که رفته بود تهران، یکی از رایزنها در سخنرانیاش گفته بود:« ما رایزنهای فرهنگی، مثل برگهای درختی هستیم که ریشهاش شما مسئولین در تهران هستید. هر چه بهتر و درستتر از ما حمایت کنید، این درخت پر بارتر و با نشاطتر می شود.» این جمله را با حسرتی برای من گفت که فهمیدم خودش و بیمحبتیهایی را که در حقش شده بود، مقابل این جمله گذاشته است. حمایتی که واقعاً از او دریغ شد و غریبانه در غربت به شهادت رسید.
جهت مشاهده مطالب قبلی در خصوص کتاب شرح زندگی #شهید_رحیمی روی #رسول_مولتان کلیک نمایید.
@ShahidRahimi
#دلنوشته
مطلب زیر توسط یکی از مخاطبین( مجتبی یدالهی) پیرامون کتاب #رسول_مولتان در اینستاگرام منتشر شده است
https://www.instagram.com/p/BmvnVjVlgre/
#ورق_بزنید
چندی پیش به سفارش #دکتر_یامین_پور شروع به خوندنش کردم
روایت و سرگذشت مجاهد فرهنگی ای که اولویت فکری،ذهنی و عملی اش #صدور_پیام_انقلاب به دنیاست
در کنار حمایت بی دریغ همسری،متقابلا از جنس فرهنگ و آشنا با اقتضائات و دشواری های امورات فرهنگی... با اینهمه... پا به پای #آقا_سید پیش میره
و تو این مسیر متحمل هزینه های کم و زیادی میشه که شاید سنگین ترینش شهادت سید باشه!
شهادت به دست منفورترین های زمان
#سپاه_صحابه #وهابیت
ادامه مطلب: کتاب "رسول مولتان" و مستند "ابوذرها نمی میرند"
@shahid.rahimi
@yaminpour
#رسول_مولتان #سید_محمدعلی_رحیمی
#مبلغ_بین_المللی #همسر_نیکو #مریم_قاسمی_زهد #خانه_فرهنگ_مولتان #زینب_عرفانیان
#سفیر_امام
#دکتر_وحید_یامین_پور
@ShahidRahimi

گزیده کتاب رسول مولتان | قسمت ۱۰۶
سری به معنای تایید تکان دادم. شروع کرد به راه رفتن و حرف زدن. مسائلی که تا آن شب از هیچ کدامشان خبر نداشتم را یکی یکی گفت. هر چه را پس از مرداد ماه و سمینار سفیران فرهنگی در تهران دیده و شنیده بود و هر مسئلهی کاریای که وجود داشت. هر حرفی که ناراحتش کرده بود. تهدیدهای پاکستان و حرف و حدیثهای تهران. هر چه که در این یک سال و نیم اتفاق افتاده بود و من از آن بیخبر بودم.
هر جملهای که میگفت، احساس میکردم سینهاش سبکتر میشود. انگار یک زخم کهنه در دلش سر باز کرده بود. طوری با غصه حرف میزد که حس میکردم دیگر همه چیز برایش تمام شده است.
جهت مشاهده مطالب قبلی در خصوص کتاب شرح زندگی #شهید_رحیمی روی #رسول_مولتان کلیک نمایید.
@ShahidRahimi
#دلنوشته
مطلب زیر توسط یکی از مخاطبین( فاطمه رضازاده) پیرامون کتاب #رسول_مولتان در اینستاگرام منتشر شده است
https://www.instagram.com/p/Bm33j6iFxtc/
به توصیه ی@nayeree این کتاب رو خوندم و راستش ماجرایش باعث شد تصمیم بگیرم خودم هم معرفی کنم به دوستانم برای مطالعه ،تا بخونن قصه ی خدمت و کوشایی یک "مرد معتقد و انقلابی" و فداکاری و همراهی "بانویش" را...
در عشق گرچه منزل آخر شهادت است/تکلیف اول است شهیدانه زیستن ...
این جمله ی کتاب از جانب امام خمینی(ره) رو ازیاد نمیبرم: "بکُشید مارا. ملت ما بیدارتر میشود.زنده تر میشود."
____________________
بعد از اینکه سه جارفتم و کتاب رو پیدا نکردم ،تلفنی سفارش دادم و همون روز به صورتpack و رایگان برام ارسالش کردند. انتشارات سوره ی مهر ۶۶۴۶۰۹۹۳
#معرفی_کتاب #رسول_مولتان #شهید
#زندگینامه_شهید_سید_علی_رحیمی
@ShahidRahimi

گزیده کتاب رسول مولتان | قسمت ۱۰۵
پنج شنبه، دوم اسفند ماه سال 1375، ساعت یک نیمه شب. علی در دفترش بود. سکوت پررنگی همه جا را گرفته بود. روی بچهها را کشیدم. آنقدر راحت خوابیده بودند که دوست داشتم ساعتها بایستم بالای سرشان و بالا و پایین شدن آرام قفسهی سینهشان را تماشا کنم. چراغ کم نور اتاق نشیمن را روشن کردم. سوز زمستان، خودش را به زور از درز پنجره ها در خانه جا میداد. خودم را در شال روی شانهام پیچیدم. کتابی برداشتم و مشغول خواندنش شدم. هنوز صفحهی اول بودم که علی بی سر و صدا وارد شد. فکر کردم چای میخواهد. چهرهاش خیلی گرفته و ناراحت بود. کمی مکث کرد و پرسید:
- خوابت میاد؟
کتابم را بستم و نگاهش کردم.
- نه. چطور؟
مقابلم ایستاده بود.
- یه کم صحبت کنیم.
جهت مشاهده مطالب قبلی در خصوص کتاب شرح زندگی #شهید_رحیمی روی #رسول_مولتان کلیک نمایید.
@ShahidRahimi
#دلنوشته
مطلب زیر توسط یکی از مخاطبین(فاطمه مشهدی) پیرامون کتاب #رسول_مولتان در اینستاگرام منتشر شده است
https://www.instagram.com/p/BnMo5A-Hzb-/
.وقتی گفت به خاطر من انجام بده، کوتاه آمدم،دلم برایش سوخت و مطالبی را که روزنامه های اردو در مورد مراسم خانه ی فرهنگ نوشته بودند برایش ترجمه کردم.
حالا که فکر میکنم میبینم میتوانستم به خاطر خدا انجام دهم، نه علی.
همین تفاوت هاست که یک نفر را به درجه شهادت میرساند و یکی را نه.
این بود که علی راه سعادت را به سرعت رفت و من به گرد پایش هم نرسیدم.
.قسمتی از کتاب #رسول_مولتان .
یه جاهایی از خوندن این کتاب شرمنده میشدم از خودم، یه جاهایی از حجم درد و رنج غربت و مظلومیت این خانواده، بغض میکردم و اشک میریختم، یه جاهایی غرق زندگی ساده و عاشقانشون میشدم و تو کل زمان خوندن این کتاب این جمله همش تو ذهنم بود که "فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار میکنند."
_این کتاب روایتی است جذاب از زندگی عاشقانه و مظلومانه مجاهد فرهنگی، #شهید_محمد_علی_رحیمی از زبان همسرشون.
شهیدی که برای تبلیغ اسلام به مولتانِ پاکستان مهاجرت میکنن و توسط سپاه صحابه به شهادت میرسن .
_مثل همه ی کتاب هایی از زندگی شهدا خوندیم، همسر این شهید هم مثل خود شهید اسطوره و الگو هستن.
#زیر_نور_کتاب
@ShahidRahimi

گزیده کتاب رسول مولتان | قسمت ۱۰۴
شب بعدش، علی میخواست گزارش مراسم را ارسال کند و به کمک من نیاز داشت. ساعت 2 بود که از دفترش آمد خانه و از من خواست چند متن اردو را برایش ترجمه کنم. از علی اصرار و از من انکار. به خاطر جریانات اخیر تهران و حرفهایشان، قبول نمیکردم. با مظلومیت خاصی گردنش را خم کرد که حالا به خاطر من انجام بده.
وقتی گفت به خاطر من انجام بده، کوتاه آمدم. دلم برایش سوخت و مطالبی را که روزنامههای اردو در مورد مراسم خانهی فرهنگ نوشته بودند، برایش ترجمه کردم. حالا که فکر میکنم، میبینم میتوانستم به خاطر خدا انجام دهم، نه علی. همین تفاوتهاست که یک نفر را به درجهی شهادت میرساند و یکی را نه. این بود که علی راه سعادت را به سرعت رفت و من به گرد پایش هم نرسیدم.
جهت مشاهده مطالب قبلی در خصوص کتاب شرح زندگی #شهید_رحیمی روی #رسول_مولتان کلیک نمایید.
@ShahidRahimi
#دلنوشته
مطلب زیر توسط یکی از مخاطبین پیرامون کتاب #رسول_مولتان در اینستاگرام منتشر شده است
https://www.instagram.com/p/BnOpL7YlDH7/
بسم الله ’
رسول مولتان:
"عجب دنیایی است این دنیای هجرت و غربت که هم تلخ است و هم شیرین، هم غم است و هم شادی، هم درد است و هم درمان، هم دلتنگی است و هم دلگشایی، هم سوز است و هم شوق، هم سکوت است و هم فریاد، هم دوری است و هم فراق، هم بی قراری است و هم قرار، هم تشویش است و هم آرامش و..."
خود نوشت:
غریب بودن بد دردیه ... غربت بد چیزیه ... حتی اگه سال ها بگذره از بودنت و موندنت!
بازم آسمونش برات آبی نمیشه بازم آسمون شهر خودت آبی تره!
حتی اگه مردمش دریای مهربونی باشند بازم آدم های شهر خودت مهربونترند!
تو یه کشور غریب تو یه شهر دور با کمترین امکانات، با سخت ترین کار، با کمترین حقوق حتی گاهی اوقات بدون حقوق؛ با تهدید و ترور... انسان هایی هستن که میمونن و همه این سختی هارو به جون میخرن که شیعه غریب نباشه که انقلاب خمینی فقط برای ایران نباشه سنگر های فرهنگی رو اون ور مرز های بنا میکنند.
ما انسان های عادی چقد میتونیم این شرایط تحمل کنیم زود پس میکشیم نه؟! و اینِ که "شهید محمد علی رحیمی" هارو با ما متمایز میکنه اونا میشن شهید و ما ...
مسابقه #زیر_نور_کتاب یک فرصت عالی برای خوندن کتاب های خوب و معرفی این کتاب ها به دیگران مسابقه شماره ۱ با موضوع دختر شینا بود و مسابقه ۲ با کتاب رسول مولتان ادامه داره فقط با انتشار یک عکس و متن از کتاب رسول مولتان میتونین تو این مسابقه شرکت کنین و حتما #زیر_نور_کتاب رو در پست هاتون بزنین تا پست هاتون دیده بشه.
فک نکنم دوستان کتاب خون از دستش بدن
پ.ن: در پایان کتاب فقط برای غربت این شهید اشک ریختم.
@reyhansharif
@sooremehr
#زیر_نور_کتاب
#سردار_فرهنگی_شهید_سید_محمد_علی_رحویمیو
#رسول_مولتان
#کتاب_خوب
@ShahidRahimi

گزیده کتاب رسول مولتان | قسمت ۱۰۳
اواخر، هر چند رفت و آمدها با نظارت پلیس و حفاظت شده بود؛ ولی مراسمها و برنامههای خانهی فرهنگ، مثل قبل اجرا میشد. آخرین 22 بهمن را در سالن یکی از هتلها گرفتیم، چون سالن خانهی فرهنگ در حال تعمیر بود.
مثل همیشه پرمحتوا و مهمتر از آن با آمار شرکت کنندهی بالا اجرا شد. مهمانان خصوصی و آزاد، خیلی بیشتر از انتظار بودند. حتی با وجودی که خیلی از شخصیتها دعوت رسمی نشده بودند، ولی شرکت کرده بودند. هیجان و تحسین را در صورت همه میدیدم. مراسم که تمام شد،حدود دو ساعت بعد، هنوز در سالن بودیم و به سوالاتشان جواب میدادیم.طبق معمول، از انقلاب و امام(ره) زیاد میپرسیدند. کارمندان خانهی فرهنگ، بیشتر از خودمان ذوق میکردند. یکیشان هیجان زده خودش را به من رساند:
- وای خانم! ماشاالله چه جمعیتی آمده!
من هم از خوشحالی روی پا بند نبودم. به نظرم این همه جمعیت، نتیجهی شب و روز کار کردن علی و زحمتهایش بود.
جهت مشاهده مطالب قبلی در خصوص کتاب شرح زندگی #شهید_رحیمی روی #رسول_مولتان کلیک نمایید.
@ShahidRahimi
#دلنوشته
مطلب زیر توسط یکی از مخاطبین پیرامون کتاب #رسول_مولتان در اینستاگرام منتشر شده است
https://www.instagram.com/p/BnpJ4iGH4HX/
#کتابخوار
مصاحبه ای میخواندم از #وحیدیامینپور ، که درمورد ادبیات صحبت میکرد ؛ در خلال صحبت هایش اشاره کرد به کتاب داستانی که اخیرن خوانده بود و در طول مطالعه کتاب تمامن حال بُکا داشته. پیام دادم و نام کتاب را پرسیدم، جواب وحید بماند ولی به اسم کتاب نرسیدم...
قضیه ماند تا حضور جنابشان در برنامه #کتابباز، اسم کتاب را با همان شرح قبلی گفت: #رسول_مولتان
....
داستان ، زندگی همسر یک نماینده فرهنگی انقلاب اسلامی ست در خارج از مرزهای ایران ، از سفر و زندگی در هند برای ادامه تحصیل وکار ،تا ماموریت های گاه و بیگاه همسر به افریقا و پاکستان و افغانستان ، و در نهایت مسئولیت خانه فرهنگ منطقه مولتانِ پاکستان...روایت سختی کار یک مجاهدفرهنگی و همکاری و حرکت مستمر خانوم
کتاب بیشتر از انکه تنها یک مشت خاطرات صرف باشد ، #محبت_نامه ای ست از زندگی یک خانواده درکنار هم که یه اندازه لحظهای نمیتوانند از هم دور بمانند؛ و #رنج_نامه ایست از تمام جفاهایی که بر یک فعال فرهنگی روا میدارند....زیرآبزنی ها و گزارشهای مغرضانه اطرافیان و ناملایمات تهران، همه و همه همنشینان دائمی شهید رحیمی(مسئول خانه فرهنگ منطقه مولتان پاکستان) میشود ، و آخر سر به همان اندازه که مسئولان بی عرضه دستگاه عریض و طویل فرهنگی کشور قدر کارش را نمیفهمند ، وهابیت پی به اهمیت کار ایشان برده،و برای قطع نفوذ تفکر علی رحیمی در دل مردم پاکستان، او را در عملیاتی حساب شده به شهادت میرسانند...
فوق العاده بود پیشنهاد میکنم حتمت بخوانیدش...
من نیز همچون حاج وحید در کل زمان مطالعه کتاب حال گریه و بُکا داشتم...
پ.ن:قبلن در این تیپ ، کتاب #خداحافظ_سالار ، (خاطرات همسر شهید همدانی) را خوانده بودم، هر دو عالی هستند...
@ShahidRahimi

گزیده کتاب رسول مولتان | قسمت ۱۰۲
چهار پنج ماه آخر، همه چیز متفاوت بود. حتی خود علی. رفتارهایش، حرفهایش، نگاههایش، مظلومیتش. عادت قرآن خواندن را همیشه داشت؛ ولی ان اواخر، قرآن خواندنش بیشتر شده بود. روزها که میآمد خانه، مینشست به قرآن خواندن با صوت. شروع به خواندن که میکرد، بچهها ساکت میشدند. میفهمیدم خوششان میآید. دورش جمع میشدند و گوش میدادند. خودم هم همینطور. سوزی که در صدایش بود، دلم را میلرزاند. دوست داشتم ساعتها بنشینم و علی برایم قرآن بخواند. همیشه بچهها را تشویق میکرد، هر سورهای را حفظ کنند، جایزهای بهشان میدهد. ماه آخر میدیدم فهیمه تا فرصت گیر میآورد، نوار قرآن میگذارد و گوش میدهد. بدون اینکه فکر جایزه باشد، چند ساعت مینشست به قرآن خواندن. انگار همهمان در جریان ملایم یک تغییر قرار گرفته بودیم. من هم حس خاصی را تجربه میکردم. روزها هنگام انجام کار، ناگهان جملهی امام(ره) از ذهنم میگذشت:
- بکشید ما را. ملت ما بیدارتر میشود. زندهتر میشود.
جهت مشاهده مطالب قبلی در خصوص کتاب شرح زندگی #شهید_رحیمی روی #رسول_مولتان کلیک نمایید.
@ShahidRahimi
#دلنوشته
مطلب زیر توسط یکی از مخاطبین (محمد مهدی رحیمی) پیرامون کتاب #رسول_مولتان در اینستاگرام منتشر شده است
https://www.instagram.com/mmahdirahimi/
احیا شب نیمه شعبان به خواندن این کتاب گذشت؛ " رسول مولتان، روایت زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمدعلی رحیمی" و بارها چشمانم در برابر همت، جدیت و در عین حال مظلومیت این شهید که دست بر قضا هر دویمان #رحیمی هستیم، بارانی شد
براستی که گمشده امروز ما در عرصه فرهنگ مجاهدانی چون او هستند که برای هدف مقدس شان راحتی را بر خود حرام می کنند همانگونه که بیت المال را هم حرام کرده اند و دغدغه مندانه برای اعتلای پرچم اسلام ناب تلاش می کنند و آن هنگام که دستگاه های عریض و طویل دولتی و حکومتیِ متولی فرهنگ دچار اختلال و ناکارآمدی می شوند، #آتش_به_اختیار به میدان زده و حماسه ها رقم می زنند
فقدان چنین مردانی بویژه در میان متولیان فرهنگی ایران در خارج از کشور بسیار احساس می شود و چه فرصت های نابی که بواسطه تنبلی، کارنابلدی و بی تجربگی ماموران اعزامی، سوخت می شود و بر باد می رود
اکنون در #پاکستان هستم، جایی که شهید رحیمی سالها مخلصانه در میان مردمش زیست و مزد مجاهدتش را با جاری شدن خون طاهرش در دفتر کارش گرفت
اگرچه امکان سفر به #مولتان، قتلگاه او و شهری که نام ایران برای مردمش مترداف با نام شهید رحیمی است، را ندارم اما از #اسلام_آباد سلام و فاتحه ای نثار روح پاک و به آسمان رفته اش می کنم، شما هم بخوانید. اللهم اغفر
#شهید_سیدمحمدعلی_رحیمی
#پاکستان #مولتان #شهادت #خانه_فرهنگ #رایزنی_فرهنگی
@ShahidRahimi