«نوشته خود را آنقدر زیر و رو کنید که به چیزی برسید که فکر میکنید خوب است…»
این بخش یعنی باید تا تهش بری؛
تا جایی که دیگه فکر میکنی کارت تمومه؛
یعنی با تمام توان، بازنویسی، بازبینی، پاکنویس و بازآفرینی رو انجام بدی.
اون لحظهای که فکر میکنی بالاخره «یه چیز درست و حسابی» نوشتی.
«…و بعد آن را دور بریزید.»
و این بخش... اون ضربهی نهاییست!
یعنی حتی وقتی به نسخهای رسیدی که ظاهراً خوبه،
باید جرئت داشته باشی ازش دل بکنی.
چرا؟ چون شاید هنوز به "اصل حرفت"، "صدای واقعیت"، یا "نسخهی خالصترت" نرسیدی.
تفسیر:
نوشتن واقعی، رهایی از وسواس بهظاهر خوب بودنه.
اون چیزی که بهش میگی «این خوبه» ممکنه هنوز تقلیدی باشه. یا متکی به قواعد. یا فقط چون زیاد روش کار کردی، به نظرت خوب میاد.
دور ریختن به معنی نادیدهگرفتن نیست، بلکه یعنی بریدن وابستگی از نسخهی ناقص برای رسیدن به نسخهی نابتر.
این نگاه خیلی به شیوهی کار نویسندههایی مثل همینگوی، موراکامی، یا حتی ریبردبری نزدیکه که میگفتن:
«نوشتن یعنی بازنویسی، و بازنویسی یعنی کندن تا لایهی زندهی متن.»
نتیجه:
راز نویسندگی شاید این باشه که بفهمی اونچیزی که نوشتی، هرچقدر هم خوب باشه، ممکنه فقط لایهی اول باشه.
نویسندهی خوب کسیه که جرئت رفتن به لایههای پایینتر رو داشته باشه.
http://dastannevis.com
عنوان: Solo Leveling
(همچنین شناختهشده با نامهای دیگر مثل Only I Level Up)
ژانر:
فانتزی، اکشن، ماجراجویی، ایزکای (دنیای دیگر)، سیستممحور، گیموار
خلاصه داستان:
چند سال قبل، دروازههایی مرموز در نقاط مختلف جهان ظاهر میشن که به دنیای هیولاها منتهی میشن. همزمان، برخی انسانها تواناییهای خاصی پیدا میکنن و به آنها شکارچی (Hunter) میگن. این شکارچیها به درون دروازهها میرن و با هیولاها میجنگن تا هم از جهان محافظت کنن، هم پاداش بگیرن.
سونگ جین-وو (Sung Jin-Woo)، قهرمان اصلی داستان، ضعیفترین شکارچی رتبه-E در تمام کرهجنوبیهست. اونقدر ضعیفه که بهش لقب "ضعیفترین شکارچی دنیا" دادن. اما در یکی از ماموریتها، توی یه سیاهچالهی دو مرحلهای گیر میافته و تقریباً میمیره...
ولی درست لحظهای که فکر میکنه کارش تمومه، سیستمی مرموز ظاهر میشه و بهش فرصتی دوم میده:
«تو حالا تنها کسی هستی که میتونه مثل یه بازی، لِوِل آپ کنه.»
🧩 تفاوت اصلی:
در دنیای Solo Leveling، شکارچیها قدرت ثابتی دارن و نمیتونن قویتر بشن...
اما فقط جین-وو میتونه با شکست دادن دشمنان، انجام مأموریتها و تمرین، خودش رو لول آپ کنه — درست مثل یه بازی ویدئویی!
مسیر داستان:
داستان، رشد تدریجی جین-وو رو دنبال میکنه. از یک آدم ضعیف و ترسو، به قهرمانی مرموز، قدرتمند و در عین حال تنها.
در این مسیر، او با دشمنان خطرناک، رازهای پنهان دنیای شکارچیها، سازمانهای بینالمللی و حتی ماهیت دروازهها روبهرو میشه...
چرا محبوبه؟
روایت کلاسیک ضعیفترین به قویترین با پرداختی پرهیجان
فضای گیموار و سیستممحور با مأموریت، آیتم، مهارت و لول آپ
طراحی شخصیت جذاب و مبارزات خفن
جهانسازی بزرگ با پیچیدگیهایی که کمکم آشکار میشن
http://dastannevis.com
نویسنده داستان را صرفاً بازتاب مستقیم و وفادارانهای از دنیای واقعی نمیداند. بلکه داستان را بهعنوان یک بازآفرینی، تفسیر یا حتی دگرگونسازی از واقعیت در نظر میگیرد.
۱- داستان بهمثابه حقیقت درونی، نه عینی
نویسنده ممکنه واقعیت بیرونی رو کنار بزاره تا بر احساسات، خیالپردازیها یا حقیقتهای درونی تمرکز کنه. برای مثال، شاید شخصیتی در داستان پرواز کنه، اما این پرواز نماد آزادی یا رهایی باشه، نه یک اتفاق فیزیکی.
۲- خلق جهانی تازه، نه بازسازی جهان موجود
در این نگاه، نویسنده خودش خالق دنیاست، نه خبرنگار آن. مثل کاری که نویسندههای فانتزی یا علمیتخیلی انجام میدن؛ جهانی میسازن با قوانین خاص خودش که الزاماً با دنیای واقعی همخوانی نداره.
۳- برداشت شخصی از واقعیت
حتی اگر داستانی در دنیای واقعی بگذره، نویسنده به جای اینکه صرفاً "واقعیت" رو گزارش کنه، اون رو از زاویه دید خودش نشون میده. یعنی بیشتر از اینکه بگه «چی اتفاق افتاد»، میگه «چهطور حس میشد».
۴- روایت بهعنوان آینهای شکسته
بهجای اینکه داستان مثل یک آینه صاف، دقیقاً تصویر دنیای واقعی رو نشون بده، مثل یک آینه شکستهست که واقعیت رو به شکلهای گوناگون، غیرمستقیم یا اغراقشده بازتاب میده.
http://dastannevis.com
مقایسهی آثار بزرگی مثل «من گربهام» از ناتسومه سوسهکی، «قلب» (Kokoro) از همان نویسنده، و «یادداشتهای زیرزمینی» داستایفسکی، میتونه زاویههای فوقالعادهای از ادبیات مدرن شرقی و غربی رو نشون بده—مخصوصاً دربارهی بحران هویت، تنهایی، اخلاق، و تناقض درونی انسان مدرن.
تحلیل مقایسهای:
۱. راوی: نگاه از بیرون یا درون؟
اثر نوع راوی زاویه دید
من گربهام گربهای بینام طنزآمیز، ناظر بیرونی، تحلیلگر رفتار انسان
قلب انسان، اولشخص روانکاوانه، درونی، احساسی
یادداشتهای زیرزمینی انسان، اولشخص شدیداً ذهنی، فلسفی، اعترافگونه
در «من گربهام»، راوی بیرونی (و غیرانسان) به شکل طعنهآمیز به انسانها نگاه میکنه.
اما در «قلب» و «یادداشتها»، راویها با خودشان درگیرند؛ احساس گناه، تنهایی و شک در وجودشان موج میزند.
۲. طنز یا تراژدی؟
من گربهام: ترکیب طنز، طعنه و نقد اجتماعی. نویسنده با خنده، عیوب جامعه روشنفکری ژاپن را برملا میکند.
قلب: داستانی غمانگیز دربارهی خیانت، وجدان، مرگ و تنهایی. جدی و درونگراست.
یادداشتهای زیرزمینی: با اینکه گاهی لحن طنز تلخی دارد، سراسر عصیان و بدبینی و انتقاد از انسان مدرن است.
وجه مشترک: هر سه نویسنده به نقد جامعه و تضادهای درونی انسان مدرن میپردازند، اما سوسهکی در «من گربهام» از شوخی استفاده میکنه، در حالی که داستایفسکی مستقیماً با درد حرف میزنه.
۳. انزوا و شکافهای روحی
در هر سه اثر، شخصیتها در انزوا و جداافتادگی ذهنی زندگی میکنن:
گربه، باهوشتر از انسانها، ولی تنها و صرفاً ناظر.
شخصیت «استاد» در قلب، با احساس گناهی پنهان، از جامعه جدا شده.
راوی یادداشتهای زیرزمینی، از جامعه و حتی از خودش منزجره، و دچار جدال درونی عمیقیه.
۴. مدرنیته و بحران هویت
هر سه اثر بازتابی از درگیری انسان با مدرنیته هستن:
در ژاپن، گذار از سنت به غربزدگی؛ سوسهکی نشون میده چطور روشنفکرها در ظاهر غربی شدهن، اما در باطن دچار سردرگمی هستن.
داستایفسکی در روسیه، ظهور عقلگرایی و بیخدایی رو تهدیدی برای معنای زندگی و اخلاق میدونه.
🧩 جمعبندی:
اثر لحن موضوع اصلی پیام کلیدی
من گربهام طنز، نیشدار نقد روشنفکری ژاپنی انسانها از خود بیگانهاند
قلب تراژدی درونگرا گناه، تنهایی، وجدان انسان زیر بار پشیمانی له میشود
یادداشتهای زیرزمینی اعترافگونه، عصبی شک، ضدعقلگرایی، اراده آزاد انسان نمیخواهد منطقی باشد، میخواهد آزاد باشد—even if it hurts
http://dastannevis.com
رمان «من گربهام» از ناتسومه سوسهکی ترکیبی هوشمندانه از طنز اجتماعی، نقد فرهنگی، و روایت خاص از دید یک گربهٔ ناظر است. در این فضا، شخصیتها بهگونهای طراحی شدهاند که هم تیپیکال هستند (نماد یک گروه یا طرز فکر) و هم منحصربهفرد و زنده. گربهی بینام راویِ داستان است و بقیه شخصیتها از فیلتر نگاه او معرفی و تحلیل میشوند، که این خودش منبع اصلی طنز اثر است.
شخصیتها در «من گربهام»:
۱- معلم (کوشومی / 苦沙弥先生)
میزبان گربه است؛ مردی روشنفکر، ولی دستوپاچلفتی، پرادعا و تا حدی بیعرضه.
مدام تلاش میکند به نظر باسواد و فلسفی برسد، اما در واقع درگیر روزمرگی و بیبرنامگی است.
گربه بهطرز طنزآمیزی او را زیر ذرهبین میبرد:
«هر روز صبح به نیت مطالعه کتاب باز میکند، ولی پس از یک ساعت، به خواب میرود. باید بگویم او در فلسفهی خواب، استاد است!»
۲- میداورا کوسُمی (مهمان دائم)
از دوستان معلم، مردی پرگو و خیالپرداز، پر از ادعاهای بیپایه.
گربه او را «موجودی با دهانی بزرگتر از مغزش» توصیف میکند.
۳- خانم خانه (همسر معلم)
زنی صبور و نسبتا عاقل، اما با لحنی سرد و گزنده.
گربه همیشه از رفتارهای او شگفتزده میشود و با نیش و کنایه آن را توصیف میکند.
۴- دیگر روشنفکران و دوستان معلم
در قالب میهمانهایی که برای بحثهای بهظاهر فلسفی میآیند.
آنها اغلب بیفایده و درگیر حرفهای بیسر و تهاند، نماد روشنفکرنمایی در دوره مدرن.
فضای طنز اثر:
زبان گربه:
گربه با لحنی جدی و فلسفی حرف میزند، اما دقیقاً همین لحن، وقتی با موضوعات ساده یا رفتارهای روزمره انسانها ترکیب میشود، خندهدار و گزنده میشود.
نقیضهپردازی (پارودی):
سوسهکی سبک گفتار فیلسوفان، روشنفکران و متفکران آن دوران را به سخره میگیرد؛ آنها را در موقعیتهایی کماهمیت قرار میدهد و تناقض بین حرف و عملشان را نشان میدهد.
دیدگاه حیوانی:
چون راوی گربه است، رفتارهای معمول انسانها را عجیب میبیند. مثلاً اینکه چرا انسانها با اینکه میتوانند غذا پیدا کنند، باز هم ناراضیاند؟ یا چرا اینقدر حرف میزنند ولی کمتر عمل میکنند؟
🧠 پشت طنز، یک انتقاد اجتماعی عمیق هست:
ژاپن در حال مدرنشدن است و نویسنده دارد تضاد میان سنتهای قدیمی و افکار جدید غربی را نقد میکند.
آدمهایی که ادای روشنفکری درمیآورند اما درواقع درگیر سردرگمیاند.
جامعهای که در ظاهر در حال پیشرفت است، ولی از درون، دچار پوچی و بیهویتی است.
http://dastannevis.com
رمان «من گربهام» (به ژاپنی: 吾輩は猫である / Wagahai wa Neko de Aru) یکی از معروفترین و طنزآمیزترین آثار ناتسومه سوسهکی است که در سال ۱۹۰۵ منتشر شد. این رمان اولین اثر بلند اوست و خیلی زود محبوبیت زیادی پیدا کرد.
دربارهی رمان «من گربهام»:
داستان از زبان یک گربه بینام روایت میشود که در خانه یک معلم زندگی میکند. او بهدلیل نداشتن نام، خودش را فقط «من گربهام» معرفی میکند.
این گربه با نگاهی طعنهآمیز و طنزآلود به انسانها و جامعه ژاپنیِ در حال گذار از سنت به مدرنیته نگاه میکند.
شخصیتهای اطراف این گربه، نماد طبقه روشنفکر، بورژوا، معلمان، و افراد فرهیخته زمان خود هستند.
سبک نوشتار پر از شوخطبعی، انتقاد اجتماعی، و تحلیلهای فلسفی از زبان این گربهٔ ناظر و کنجکاو است.
سبک و ویژگیها:
زبان اثر پیچیده اما زیباست.
پر از ارجاعات به فرهنگ سنتی و فلسفه شرقی و غربی است.
دیدگاه «از بیرون نگاه کردن به انسانها» باعث میشود نویسنده رفتارهای اجتماعی را با طنزی گزنده تحلیل کند.
بخشی از متن «من گربهام» (ترجمهای آزاد و روان):
من گربهام. هنوز نامی ندارم. نمیدانم کجا به دنیا آمدهام. تنها چیزی که میدانم این است که روزی در گوشهای تاریک، میان صدای خُرخُر دیگر بچهگربهها، چشم به دنیا گشودم.
از همان اول، فهمیدم دنیا جای راحتی نیست. چند باری نزدیک بود زیر چرخهای درشکه له شوم، تا اینکه به خانهی این معلم پناه آوردم.
او فکر میکند خیلی باهوش است، اما من که از روی تاقچه بهش نگاه میکنم، میدانم که خیلی وقتها خودش هم نمیداند دارد چه کار میکند.
آدمها موجودات عجیبی هستند. دائم حرف میزنند، غر میزنند، میخورند و میخوابند. من؟ فقط نگاه میکنم... و گاهی میخندم.
http://dastannevis.com
ناتسومه سوسهکی (Natsume Sōseki) یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان دوره مدرن ژاپن است که نقشی حیاتی در شکلگیری ادبیات نوین این کشور ایفا کرد. نام اصلی او "ناتسومه کیننوسوکه" بود و در سال ۱۸۶۷ در ادو (توکیوی کنونی) متولد شد. او بیشتر به خاطر سبک نوشتاری دقیق، طنز ظریف و نگاه عمیقش به روان انسانها و بحرانهای هویتی در دوران گذار ژاپن از سنت به مدرنیته شناخته میشود.
زندگی و کار
سوسهکی ابتدا در زمینه زبان انگلیسی تحصیل کرد و حتی مدتی در انگلستان اقامت داشت، اما از زندگی در غرب چندان راضی نبود.
پس از بازگشت به ژاپن، به تدریس در دانشگاه پرداخت و سپس به نوشتن داستانهای کوتاه و رمان مشغول شد.
سبک او ترکیبی از سنت ادبی ژاپنی و تکنیکهای ادبی غربی بود.
مهمترین آثار ناتسومه سوسهکی:
من گربهام (I Am a Cat / 吾輩は猫である) – طنزی فلسفی از دید یک گربه که به زندگی روشنفکران و بورژواهای ژاپن نگاه میاندازد.
پسر (Botchan / 坊っちゃん) – داستانی محبوب درباره معلمی سادهدل در شهری کوچک که با فساد و ریاکاری مقابله میکند.
کوسامیگورا (Kusamakura / 草枕) – رمانی شاعرانه با تأملاتی درباره هنر و فلسفه.
سانشیرو (Sanshirō / 三四郎) – داستان جوانی روستایی که وارد توکیو میشود و با واقعیتهای مدرن آشنا میگردد.
و سپس (Sorekara / それから) – ادامهای معنوی بر سانشیرو، درباره تضاد سنت و مدرنیته در زندگی یک روشنفکر.
دروازه (Mon / 門) – رمان دیگری با محوریت تنهایی و دروننگری.
قلب (Kokoro / こころ) – یکی از عمیقترین آثار او درباره رابطه استاد و شاگرد و مسائل اخلاقی، خیانت و وجدان.
تأثیرگذاری
سوسهکی را پدر ادبیات مدرن ژاپن میدانند. آثار او تا امروز در ژاپن بسیار محبوباند و بخشی از متون درسی مدارس و دانشگاهها هستند. حتی تصویر او روی اسکناسهای قدیمی ۱۰۰۰ ینی ژاپن چاپ شده بود.
http://dastannevis.com
هری پاتر – جی. کی. رولینگ
"برای کسانی که در آیینه اریکس میبینند، بزرگترین آرزوهای دلشان آشکار میشود."
http://dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
شخصیتهای مهم در داستانهای دریایی و ماجراجویی دزدان دریایی (Pirates) معمولاً ویژگیهای خاصی دارند که آنها را از شخصیتهای دیگر متمایز میکند. البته تنوع بسیاری در شخصیتهای دزدان دریایی وجود دارد، اما در کل، میتوانید ویژگیهای زیر را در برخی از شخصیتهای مهم دزدان دریایی مشاهده کنید:
شجاعت و دلیری: شخصیتهای دزدان دریایی معمولاً شجاع و دلیر هستند. آنها به مواجهه با خطرات دریا و مواجهه با دشمنان بهخصوص در حین سرقت و غارت اقیانوسی عادت دارند.
ماجراجویی و جرقه خطر: دزدان دریایی به دنبال ماجراجوییهای هیجانانگیز و خطرناک هستند. آنها تمایل دارند به مکانهای ناشناخته بروند و در سفرهایی پراز ریسک شرکت کنند.
تحول و تجربه: بسیاری از دزدان دریایی داستانها از زندگی پیچیده و تجربیات گوناگونی عبور کردهاند. این تجربهها آنها را به افراد زندهتر، دارای شخصیت و عمق میسازد.
روحیه آزادیخواه و استقلال: دزدان دریایی به زندگی آزادیخواهی و استقلال علاقه دارند. آنها معمولاً قوانین مشترک جامعه را نادیده میگیرند و ترجیح میدهند بهطور مستقل زندگی کنند.
اعتقاد به ارزشهای خود: دزدان دریایی اغلب اعتقادات و ارزشهای خود را دارند که میتواند با قوانین جامعه مغایرت داشته باشد. آنها به نوعی از "شاهزادههای دریایی" ممکن است بهرهبرداری کنند.
همبستگی و تیمپلاسی: دریانوردها اغلب بهصورت تیمی عمل میکنند و همبستگی و وفاداری به تیم و خانواده دریاییشان را ارزیابی میکنند.
روحیه رمز و راز: دزدان دریایی معمولاً رمز و رازها و اطلاعات مهمی را در مورد محلهای مخفی، گنجها و دیگر موارد نگه میدارند.
لباسها و ظاهر خاص: ظاهر شخصیتهای دزدان دریایی معمولاً شامل لباسها و لوازم خاصی است که به آنها شخصیتی ویژه و قابل تشخیص میبخشد، مانند کلاهها، شمشیرها و طرحهای تاتو.
روحیه انتقامجویی: در برخی داستانها، دزدان دریایی ممکن است دلیلی شخصی برای دست یافتن به ثروت و قدرت داشته باشند، مثل انتقام گرفتن از دشمنان یا آزادی از زندان.
جذابیت و کاریزما: شخصیتهای دزدان دریایی معمولاً دارای جذابیتهای فیزیکی و کاریزمایی هستند که میتواند طرفداران را جذب کند و آنها را به داستان بکشاند.
http://dastannevis.com
داستانهای دریانوردی یا داستانهای دریا و ماجراجوییهای مرتبط با جهان دریا، اغلب دارای ویژگیها و مشخصات خاصی هستند که آنها را از داستانهای دیگر متمایز میکنند.
محیط دریایی و جهان دریا: داستانهای دریانوردی معمولاً در محیط دریایی یا اقیانوسی قرار دارند و جهان دریا و عناصر مرتبط با آن، مثل کشتیها، جزایر، سواحل، جانداران دریایی و غیره، نقش مهمی در آنها ایفا میکنند.
ماجراجویی و خطرات: داستانهای دریانوردی معمولاً حاوی ماجراجوییهای هیجانانگیز و خطرناک هستند. شخصیتهای اصلی به دنبال کشف مناطق ناشناخته، مبارزه با طوفانها، مواجهه با جانداران دریایی و رویدادهای غیرمنتظره در سفرهای خود هستند.
شخصیتهای قهری و دلیر: شخصیتهای اصلی در داستانهای دریانوردی معمولاً شجاع، دلیر و پرانرژی هستند. آنها با چالشها روبرو میشوند و تصمیمهای شجاعانه برای مواجهه با موقعیتهای پیچیده میگیرند.
موقعیتهای اجتماعی متفاوت: داستانهای دریانوردی میتوانند شخصیتهای مختلفی از جامعه را شامل شوند، از دریانوردهای ماجراجو گرفته تا کاپیتانها و مالکان کشتیها. این تنوع در شخصیتها میتواند تنوع در تجربیات و دیدگاهها به داستان اضافه کند.
کشف مناطق ناشناخته: شخصیتهای داستانهای دریانوردی اغلب به دنبال کشف مناطق ناشناخته، جزایر دورافتاده و اسرار دریایی هستند. این کشفها معمولاً با هیجان و تعجب همراه هستند.
درونیهای شخصیتها: علاوه بر ماجراهای فیزیکی، داستانهای دریانوردی معمولاً درونیهای شخصیتها را نیز بررسی میکنند. این درونیها میتوانند شامل ترسها، آرزوها، روابط شخصی و تحولات روحی شخصیتها باشند.
عناصر افسانهای و ماوراءطبیعی: برخی داستانهای دریانوردی عناصر افسانهای، اسطورهشناسی یا موجودات ماوراءطبیعی مانند جانداران دریایی، موجودات دریایی غولپیکر و کشورهای فراموششده را در خود جای میدهند.
موقعیتهای اخلاقی و انسانی: داستانهای دریانوردی میتوانند موقعیتهای اخلاقی و انسانی پیچیدهای را مورد بررسی قرار دهند، مانند تصمیمات سخت برای نجات یا فداکاری به منظور حفظ همکاران.
الهام از واقعیتهای تاریخی: برخی داستانهای دریانوردی الهام از واقعیتهای تاریخی یا رویدادهای واقعی میگیرند و این واقعیتها را با عناصر خیالی ترکیب میکنند.
زبان زیبا و توصیفات جذاب: داستانهای دریانوردی معمولاً از زبان زیبا و توصیفات جذاب برخوردار است.
http://dastannevis.com
داستان کارآگاه گجت (Inspector Gadget) توسط چند نفر خلق شده، اما خالقان اصلی آن ژان شالوپن (Jean Chalopin) و اندی هیوارد (Andy Heyward) هستند. این مجموعه در اصل یک سریال انیمیشنی کانادایی-فرانسوی-آمریکایی است که اولین بار در سال ۱۹۸۳ پخش شد.
تم اصلی داستان چیست؟
کارآگاه گجت داستان یک کارآگاه نیمهرباتیک دستوپا چلفتی است که با کمک ابزارهای فراوانی که در بدنش تعبیه شده (مثل بازوهای تلسکوپی، چتر، هلیکوپتر، ذرهبین، و غیره) با جرم و جنایت مبارزه میکند. او اغلب خودش متوجه نقشههای دشمن نمیشود و این در واقع برادرزاده باهوشش "پنی" (Penny) و سگ وفادارش "براِین" (Brain) هستند که در خفا معماها را حل میکنند و از گجت محافظت میکنند.
تمهای اصلی:
عدالت و مبارزه با جرم – محور داستان، مقابله با سازمانهای جنایتکار بهویژه سازمان شیطانی "MAD" به رهبری "دکتر کلاو" (Dr. Claw) است.
کمدی و طنز – بیشتر داستانها در قالب طنز ارائه میشوند و اشتباهات گجت منبع خنده است.
علم و فناوری – با وجود عنصر طنز، تکنولوژی و ابزارهای پیشرفته نقش مهمی در داستان دارند.
قهرمان پنهان – پیام ضمنی داستان، این است که گاهی قهرمان واقعی کسی است که در سایهها عمل میکند (مثل پنی و براِین).
http://dastannevis.com
چگونه از شخصیتهای مقوایی دور شویم؟
(۱۰ جنبهای که باید هنگام خلق شخصیتهای داستانی در نظر داشته باشید.)
اگر شخصیت پردازی در کتاب، واضح و پر جنب و جوش نباشد، شخصیتها تأثیری بر مخاطب نمیگذارند. ما دقیقاً به همان روشی که افراد را در زندگی واقعی میشناسیم، درک می کنیم که شخصیتها چه کسانی هستند. هر فکر، ترجیح، انگیزه، عادت، گویش، واژگان، ظاهر، رفتار، جهان بینی، توهم و... میتواند چیزی در مورد آنها به ما بگوید. نکته اصلی این است که نویسنده تصمیم بگیرد که چه چیز و چرا؟ اینها را در یک تصویر به کار برده:
در زیر ۱۰ نکته مهم برای خلق شخصیتهای زنده و جاندار آورده شده است.
۱. دو راه اصلی برای انتقال شخصیت روی کاغذ وجود دارد:
🪶 نمایش دادن: از طریق لرزش صدا، نحوه رفتار... یکی از سریعترین و قدرتمندترین راهها برای انتقال شخصیت این است که به خوانندگان اجازه دهید اعمال و رفتار آنها را خودشان ببینند و تصور خودشان از اینکه چه کسی هستند، داشته باشند.
🪶 توصیف و گفتن : به طور مستقیم یا در دیالوگ شخصیتهای دیگر، به عنوان مثال روایت اغلب نقشی کلیدی در ارائه زمینه و همچنین تعمیق و شفاف سازی داستان و شخصیتها دارد. ترکیب رویکردهای استفاده از داستان سرایی توصیفی برای آشکار کردن شخصیت مهم است:
(۱) داستان خود شخصیت، (۲) داستان شخصیتهای دیگر، (۳) رویکرد روایی.
هرچه ضربات قلممو برای نشان دادن و گفتن دقیقتر باشد، شخصیتهای شما لایه لایه تر و زندهتر خواهند بود.
۲. کنش/انفعال، واکنش و کنش متقابل.
مانند زندگی، ما با کارهایی که آنها میکنند و نمیکنند، یاد میگیریم که شخصیتها چه کسانی هستند.
این چیزی بیش از کنش واقعی داستان است، و شامل طیف گستردهای از نشانههای زیرمتن است که همه ما به طور مداوم فراتر از رویدادها و دیالوگهای بیرونی دریافت میکنیم، از جمله نشانههای غیرکلامی (زبان بدن / حرکات، حالات چهره، رفتار، چشم) و ...
۳. دیالوگها و زیرمتن.
شخصیتهای شما چه می گویند و چه چیز را نمیگویند، چگونه آن را بیان میکنند و واقعاً کلماتشان چه معنایی میتواند داشته باشد؟ اینها راههای قدرتمندی برای نشان دادن شخصیت و وضعیت ذهنی آنهاست.
۴. زندگی درونی.
توجه به آنچه در درون شخصیتها میگذرد! این ناحیهای است که نویسندگان اغلب برای رشد و توسعه مؤثر شخصیت از آن غفلت میکنند.
خوانندگان باید از نحوه درک شخصیتها از رویدادها و تأثیر آنها بر شخصیتها آگاه باشند.
۵. اهمیت واکنش شخصیتهای دیگر.
آگاهانه یا ناخودآگاه، خوانندگان هر سرنخ کوچکی را که نویسنده ارائه میدهد، دریافت میکنند. به این ترتیب خوانندگان را وادار میکنید تا فعالانه در داستانهای شما شرکت کنند. برچسب زدن : "او خودخواه است" ، "او جاه طلب است" فقط منجر به ظاهر شدن شخصیتهای تک بعدی می شود.
۶. سازگاری.
چه اعمال و رفتارهایی را میتوان با ویژگیهای شخصیت، پیشینه، موقعیت، هویت این شخصیت خاص مرتبط کرد؟ اغلب نویسندگان برای حفظ ثبات، از نمودارها و جداول با نوشتههای کاراکترها استفاده میکنند.
۷. کنتراست و تناقضات
چگونه میتوانید از اعمال و رفتار به ظاهر متفاوت شخصیت برای فاش کردن چیزی در مورد آن شخصیت استفاده کنید؟ این جنبههای متناقض برای شکل دادن به شخصیت چند بعدی اهمیت دارد.
۸. خاص بودن.
توصیفهای تعمیمیافته منجر به شخصیتهای مبهم و عمومی میشوند که مانع زنده بودن شخصیت میشوند و با خوانندگان ارتباط برقرار نمیکند. هرچه در انتخاب شخصیتهایتان دقیقتر و متمرکزتر باشید، برای خوانندگان مرتبطتر به نظر میرسند.
۹. اصالت. چه چیزی شخصیت شما را منحصر به فرد میکند؟ چه ایدهها یا روندهای تازهای را در شخصیتپردازیهای خود به ارمغان میآورید تا شخصیتهایی بی اندازه منحصربهفرد خلق کنید.
۱۰. اعتبار. یکی از سخت ترین نقاطی است که به شما کمک خواهد کرد تا به تجربه خود از واکنشها و آنچه ممکن است در افراد دیگر هنگام تجربه احساسات خاص دیده باشید، تکیه کنید. گروههای مشاوره و تستهای شخصیت هم موثر هستند (البته با توجه به سایر نکات بالا)
http://dastannevis.com
طرح کلی متن در داستان معمولاً شامل چند بخش اصلی است که به شکلگیری یک داستان قوی و جذاب کمک میکند. در اینجا یک ساختار پایه برای داستاننویسی آورده شده است که میتواند به شما کمک کند تا داستانتان را بهطور مؤثر و منطقی توسعه دهید:
۱- مقدمه (Exposition)
آشنایی با شخصیتها: معرفی شخصیتهای اصلی و فرعی.
تنظیم مکان و زمان: مشخص کردن جغرافیا و زمان وقوع داستان.
تنش اولیه: اشاره به مشکلی که در آینده باید حل شود.
۲- نقطه عطف اول (Inciting Incident)
اتفاقی که داستان را به حرکت در میآورد و باعث میشود شخصیتها وارد چالشها و درگیریها شوند. این میتواند یک تغییر عمده در زندگی شخصیت اصلی باشد.
۳- روند رو به جلو (Rising Action)
سری از رویدادها و چالشها که شخصیتها با آنها مواجه میشوند. این بخش شامل مشکلات و پیچیدگیهای مختلف است که شخصیتها باید آنها را حل کنند.
توسعه شخصیتها: شخصیتها در این بخش تغییر میکنند یا یاد میگیرند که چگونه با مشکلات مواجه شوند.
۴- نقطه عطف دوم (Climax)
اوج داستان که در آن تنشها به بالاترین حد خود میرسند. شخصیتها باید انتخابهای دشواری انجام دهند و به نتیجهای بزرگ برسند.
۵- فروکش تنش (Falling Action)
پس از اوج، داستان آرام میشود و نتایج اقدامات شخصیتها شروع به آشکار شدن میکند.
سوالات بیپاسخ از داستان حل میشوند.
۶- نتیجهگیری (Resolution)
داستان به پایان میرسد و همه مسائل حل میشوند. ممکن است بازتابهایی از آنچه شخصیتها آموختهاند یا تغییراتی که در خود ایجاد کردهاند وجود داشته باشد.
این ساختار کلی میتواند به شما کمک کند تا داستانی ساختارمند و جذاب بنویسید. البته، بسته به نوع داستان (مثلاً فانتزی یا درام)، این طرح میتواند تغییراتی داشته باشد.
http://dastannevis.com
فلوچارت ساختار داستان فانتزی
http://dastannevis.com
کتابفروش خیابان چرچیل – آلیس پیترسون
"در هر کتابی، تکهای از دل نویسنده پنهان شده است."
http://dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
نوشتن رویدادها و خاطرات، یکی از بهترین راه های شناخت خود است. خانم سندی گراسون در کتاب جرنال نویسی، روشی را برای ارتباط با خرد درونی معرفی می کند و آن را یکی از تسریع کنندههای فرایند خودشناسی میداند.
نمی خواهم در مورد ... بنویسم." این روش نوشتن در واقع حیله ایست برای ناخودآگاهتان، تا از حفاظت شما در برابر احساساتی که در زیر سطح مخفی شده اند، دست بردارد و اجازه دهد تا خود واقعی تان بر روی کاغذ سفید، نقش ببندد .
بهطور مثال:
نمی خواهم در مورد ....بنویسم
ساعت را برای ده دقیقه بعد کوک کنید و هرچه که به ذهن تان آمد بنویسید. مهم این است که صادق و آسیب پذیر باشید. در مورد سخت ترین چیزهایی که بنظرتان می آید، بنویسید.
http://dastannevis.com
معرفی پرندگان آزاد
انیمیشن پرندگان آزاد راجع به بوقلمونها هست. شماها تا حالا بوقلمون از نزدیک دیدین؟ من که ندیدم. ولی مسیحی ها یک عید دارن به اسم روز شکرگذاری. توی این روز رسم دارن که بوقلمون درسته رو کباب میکنن و میخورن. اووم، به نظر خیلی خوشمزه میاد. ولی برای یک بوقلمون فکر نکنم خیلی روز خوب و باحالی باشه. اگه ازشون بپرسیم احتمالن بگن اون روز بدترین روز سال هست. ولی خوب بوقلمونها خیلی به این مسائل فکر نمیکنن و سرشون به مسائل دیگه ای گرم هست. بجز رجی. رجی گویا راجع به کل این قضایا خبر داره و نگران رسیدن روز شکرگذاری هست. اون به بقیه بوقلمونها هشدار میده که قراره چه بلایی سرشون بیاد ولی بوقلمونی به حرفش توجه نمیکنه. روز شکرگذاری از راه میرسه و اولین نفر هم رجی برای کباب شدن انتخاب میشه! بیچاره بوقلمون. البته یک شانسی میاره، اون انتخاب میشه که بره خونه رئیس جمهور و برای خونواده اون کباب بشه. احتمالن کباب شدن برای رئیس جمهور بهتر از آدمهای عادی هست. ولی رجی شانس میاره، رئیس جمهور یک حق بخصوص داره. میتونه بوقلمون روز شکرگذاری رو ببخشه و کبابش نکنه. خوب، رجی حالا توی کاخ ریاست جمهوری هست و قرار نیست کباب شه. حسابی داره بهش خوش میگذره. ولی اگه فکر کردین این پایان داستان هست اشتباه میکنین. همین موقع هست که یک بوقلمون دیگه به اسم جک پیدا میشه که یک ماشین زمان داره! اون رجی رو مجبور میکنه باهاش در زمان به عقب و به اولین روز شکرگذاری برن و این رسم ناجوانمردانه رو کلن تعطیل کنن. بنظرتون بوقلمونها موفق میشن؟اگه قرار نیست اونها رو کباب کنن پس کی رو کباب میکنن؟ مرغها رو؟ا
http://dastannevis.com