Gap messenger
Download

حسش!..
باد
سرما
سکوتی خالص
#هیس
#پروف

10 November 2023 | 02:02

گاهی اعتقادم را
نسبت به تمام وجودم و شخصیتی که ملت‌ها ملت‌ها می‌بینند ، از دست می‌دهم.
گاهی اعتقادم را
نسبت به تمام حرف‌هایم و واکنش‌هایم از دست می‌دهم..
و همان لحظه ست که
نیازمند آغوشت هستم!...

10 November 2023 | 01:47

#پروف ست

26 October 2023 | 11:20

#پروف ست

1 26 October 2023 | 11:20

#پروف

20 October 2023 | 07:33

یک چیزی رو درباره من باید بدونین
وقتی دوستم نداشته باشین و بهم نیاز داشته باشین می‌مونم و
وقتی دوستم داشته باشین و نیازم نداشته باشین
از اینجا می‌رم!.
#دیالوگ
#دایه_مکفی

1 12 October 2023 | 07:23

#هیس

5 October 2023 | 02:05

All Animals That Equal
But
Some Animals Are More Equal That Others!..
#پاراگراف
#قلعه_حیوانات

5 October 2023 | 11:03

من عادت داشتم هر وقت دلم می‌خواست به هدفم برسم.
#پاراگراف
#سقوط

5 October 2023 | 10:58

- درباره هنر چی می‌گید؟
- بیماریه.
- و عشق؟
- توهمه.
- مذهب؟
- جایگزین مد روزی برای اعتقاد.
- شما شکاکید.
- هرگز! شک مقدمه‌ی ایمانه.
- پس چی هستید؟
- هر تعریفی به معنی محدود‌کردن آنه.
- سرنخی از خود بدید.
- نخ پاره می‌شود و شما تو دالان‌های پیچ‌در‌پیچ گم می‌شید.
- شما من را گیج می‌کنید. درباره‌ی کس دیگه‌ای حرف بزنیم.
- میزبان ما موضوع جالبیه....
#پاراگراف
#تصویر_دوریان‌گری

22 September 2023 | 11:22

دوریان داد زد :《 هنری واقعا معذرت میخوام دیر آمدم. اما همه‌اش واقعاً تقصیر خودت بود. کتابی که فرستاده‌بودی آن‌قدر مجذوبم کرده‌بود که متوجه گذشت زمان نشدم.》
میزبان بلند شد و گفت:《 بله فکر میکردم خوشت بیاد》
- نگفتم خوشم آمد گفتم مجذوبم کرد. این دوتا خیلی باهم فرق داره.
لرد هنری زیر لب گفت: 《آه پس تو هم این موضوع را کشف کردی.》
سپس باهم وارد اتاق غذاخوری شدند.
#پاراگرف
#تصویر_دوریان‌گری

20 September 2023 | 09:50

با تمام وجود میخواست خاطراتی که آزارش می‌دادند را پاک کند ؛
اما هنوز هم گاهی
موسیقی های قدیم را با صدای بلند پخش و با لبخند گوش می‌کند ...

20 September 2023 | 08:58

بدن فقط یک زمان را می‌تواند پردازش کند اما ذهن در سه زمان (گذشته - حال - آینده) میتواند شناور باشد
#پاراگراف
#تیکه‌هایی_از_یک_کل_منسجم

8 September 2023 | 12:39

-داره نگات میکنه بخندی

1 4 September 2023 | 08:27

صداهای اطراف را میشنوم ؛
منطق‌هایم تک به تک زیر سوال میروند ؛
شرمنده صامت‌ و مصوت‌ها اما
تلاش بیشتری بکنید
من زنده ام!!

4 September 2023 | 08:26

حس آدم‌هایی که به ما اعتماد می‌کنند شبیه پرنده‌ای زیبا است که روزی تصمیم می‌گیرد ما را امتحان کند. او قمار می‌کند و بر شانه‌مان می‌نشیند. او به دستان ما پناه می‌آورد تا ببیند آیا متعلق به ما است یا نه؟ در گیرودارِ این امتحان کردن ممکن است نابود شود، چون زندگی‌اش در دستان ما است.
پرنده‌ای که ریسک می‌کند و به ما اجازه می‌دهد زندگی‌اش را در دست بگیریم. آدم‌ها اعتماد می‌کنند چون احتمالاً ما را دوست دارند. اعتماد کردن کار سختی است و سخت‌تر از همه داشتنِ جانِ پرنده‌ای در دست است. مواظب پرنده‌هایی که ما را انتخاب کرده‌اند باشیم ، قمار کرده‌اند.
#تیکه‌هایی_از_یک_کل_منسجم
#پاراگراف

1 September 2023 | 04:31

درون تمام ما عنصر هایی در حال جنب‌و‌جوش برای تسخیر وجودت هستند ؛
خاطرات ،
افکار ،
احساسات ...
گاهی تو آنقدر قوی میشوی که در این جنگ ، سربلند لبخندی میزنی و به مسیر ت ادامه میدهی...
اما قلم من ب همین خوشی تمامش نمیکند!
گاهی عوامل آتش بسی موقت ایجاد میکنند تا تو را زمین بیاندازند و بعد جنگ داخلی را آغاز کنند اما نمی دانند بعد از پیروزی حسی متولد خواهد شد..
حرفهایم را ممکن است در ظاهر نفهمی اما یقین داشته باش، تمام این کلمات در وجود تو بارها و بارها اتفاق افتاده اند و تو آن را درک کرده ای..
آنها کم کم بر تو نفوذ میکنند و تو به یاد خاطرات گذشته، به احساساتت فکر میکنی و آنگاه حسی در تو طغیان میکند و این
همان جنگی در میان وجود توست!
حسی که هنوز نامی برایش ننوشته ام اما تو آنرا حس میکنی..
تو حس میکنی نمیتوان برگشت و دوباره تجربه کرد
تو درک میکنی خنده ها را نمیتوان مجدد شنید
تو میفهمی زمان چگونه به سادگی میمیرد!...
اما بازم جلو تر بیا ،
بیا و کمی نگاهت را تغییر بده
گذشته ات را ببین و آینده ات را محکم تر بچین و نزدیک شو به معنای کلماتی که کس درک نکرده!...
'لیکو

26 August 2023 | 02:08

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته می گویم : الهی بی اثر باشد :)

کنم هر شب برای مهر او گریه که شاید بشنود دردم
ولی آهسته می گویم الهی بی خبر باشد ...

کنم هر شب تلاشی تا که نندیشم به او و عشق سوزانش
ولے آهسته می گویم الهی بی ثمر باشد ...

کنم هر شب دعایی تا که شب بگذرد و سوزم بمیرد
ولی آهسته می گویم الهی بی سحر باشد ...

✍🏻وحید قزوینی
#دیالوگ

23 August 2023 | 10:44

#تیکه‌هایی_از_یک_کل_منسجم
شروع یادگیری زبانی عجیب اما بسیار دوست داشتنی...
-> نخستین قدم ، اضطراب
#نوش_جان ۲۱

23 August 2023 | 10:42

#تیکه‌هایی_از_یک_کل_منسجم
درون چیست؟..
#نوش_جان ۲

23 August 2023 | 10:40