🟡 عزیزان همراه
حضور آنلاین کاشف توحید بدون مرز:
شنبه ۴۰۳.۲.۸
در ساعت ۱۵:۳۰ (۳:۳۰ بعدازظهر) خواهد بود.
علاقهمندان میتوانند از لینک زیر استفاده نمایند:
http://130.185.78.159:8000/stream
حُذَیْفَة قَالَ: الَّتِی تُسَمّونَ سُورَةُ «التَّوْبَة» هِیَ سُورَةُ «الْعَذَاب» وَالله مَا تَرَكَت اَحداً اِلَّا نَالَتْ مِنْهُ وَ لَا تَقرَأُونَ مِنْهَا مِمَّا كُنَّا نَقْرَأُ اِلَّا رُبْعُهَا» شما یک چهارم قرآن را دارید در سورهٔ توبه که اسمش هم سورهٔ عذاب است. حالا مابقی قرآن دیگر چیست؟!
خب سه چهارم آن حذف شده!
متن را هم که برایتان خواندم «وَ اَخرج ابْن اَبی شیبَة وَ الطَّبَرَانِیّ فِی الْاَوْسَط وَ اَبُو الشَّیْخ وَ الْحَاكِم وَ ابْن مرْدَوَیْه». خب در قرآن شناسی، به علمتان اضافه شد.
پس بقول اهل سنّت ما عمل میکنیم قرآن حق است، بقول اهل سنّت، هم قرآن تحریف شده و ائمهٔ شیعه هم هرگز جرأت نداشتند بگویند که این قرآن فاقد اعتبار است. علی مرتضی آمد یک دانه نماز مستحبی را دست بزند که صدای وا عمَرا در آمد، بعد اهل بیتِ مظلومِ خانهنشینِ زندان رفتهٔ محصورِ محکوم که بقول امام سجاد که گفتند خودت را معرفی کن گفت «اِنَّا مَظلُومُون وَ مَحرُومُون وَ مَغْمُومُون وَ مَذبُوحُون وَ مَسْجُونُون» و همینطوری ردیف کرد، هرچه گرفتاری بود برای خودشان زد، آن وقت اینها بیایند جرأت کنند بگویند قرآن کم و زیاد شده، قرآن حقیقت ندارد؟! ببین چقدر عوام است آن کسی که تحلیل میکند.
من توصیه میکنم به آنهایی که درسها را از الان شروع کردند این روش نقد نیست، باید بروند و کل این چند هزار درس را که از اهل بیت درآوردیم، از قرآن درآوردیم و از اهل سنّت درآوردیم نگاه کنند و بعداً بگویند که «این مسیر، در برابر این هزار و چهارصد و چهل و چهار سال، کوچک است و حق با قدمت اینهاست» که مثال بزند برای ما مثالهای کودکانه.
میگوید «دین ما تقیه است». دیگر من نمیدانم متشرع شیعه کجا را میخواهد ماستمالی کند؟ وقتی که گفت دین من تقیه است، دین جعفر ابن محمدٍ صادق بنیانگذار مکتب جعفری وقتی که او میگوید: دین ما تقیه است، تقیه هم یعنی دروغ گفتن، جایی برای ماستمالی نیست.
سه گروه هستند که دفاع میکنند از آنچه که از اسلام و قرآن تا حالا داشتیم:
«میترسیدند»: که اهل بیت هستند! که امام صادق داشت درباره امام دوازدهم صحبت میکرد، به او گفتند چرا پنهانی صحبت میکنی؟ چرا غیبت میکند؟ چرا ظهور نمیکند؟ چرا به داد شیعه نمیرسد؟ دست به گردنش مالید، یعنی گفت سرش را میبرند، پس «ترس» مال اهل بیت بود.
یک ضلع دیگرش «سفرهداری» است، نان خوردند! یعنی نانشان از این مسیر تأمین میشده و هیچ عاقلی هم نمیآید دکان خودش را خراب کند.
یک ضلع دیگرش این بود که «چون اصول و اسلوب این بوده نمیخواستند ساختارشکنی کنند، راضی شدند به مسائل گذشته». باز این، هم به «ترس» برمیگردد، این مشترک است، هم به «سفره» برمیگردد، بازار و دکانشان!
این هم باز از مستندات اهل سنّت است که نباید اینها را آنها بگویند، منظورم این است، این رأس الحماری که ایراد میگیرد و داعیهٔ تشیع دارد میگوید «خب اینها از اهل سنّت است»، خب اهل سنّت نباید اینها را بگویند چون اینها برای خودشان بد است، باید از کتابهایشان حذف کنند، چون اینها قرآن را علم کردند، قرآن علی محکوم شد و قرآن اینها منتشر شد.
حذیفه نقل میکند، حذیفه از مشاهیر اصحاب رسول الله است. روایت شده که گفت: «آنچه شما سوره توبه مینامید سوره عذاب است»، نام آن توبه نیست عذاب است، چون از اولش هم با شمشیر «فَاْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ الله (۲۷۹ بقره)» آغاز میشود.
«به خدا قسم احدی را وا نگذاشته مگر آنکه در آن سوره، او را مورد نکوهش و سرزنش قرار داده»، یعنی کلاً این سوره مربوط به مخالفین پیغمبر بوده که اسامی آنها رأساً آمده ولی حذف کردند.
«و نمیخوانید شما از آنچه که ما میخواندیم مگر یک چهارم»! ببین به طور وضوح دارد میگوید: یک چهارم سورهٔ توبه وجود دارد و اسم آن هم سورهٔ عذاب است.
متن آن را بخوانم: «وَ اَخرج ابْن اَبی شیبَة وَ الطَّبَرَانِیّ فِی الْاَوْسَط وَ اَبُو الشَّیْخ وَ الْحَاكِم»، همهٔ اینها از سران روات اهل سنّت هستند، «وَ ابْن مرْدَوَیْه عَن
از انس نقل میکنند که انس از ائمه اهل سنّت است: «فِی قِصَّةِ اَصْحَابِ بِئْرِ» اصلاً معروف شدند به یاران چاه، چون آنها را کشتند و در چاه انداختند، «مَعُونَةَ الَّذِینَ قُتِلُوا وَ قَنَتَ یَدْعُو عَلَى قَاتِلِیهِمْ قَالَ اَنَسٌ: وَ نَزَلَ فِیهِمْ قُرْآنٌ قَرَأْنَاهُ حَتَّى رُفِعَ» در نزد آنها قرآنی بوده که بعداً غیب شده که این آیه در آن بوده است.
سورهٔ توبه است و حذف سه چهارم آیاتش.
«وَ اَخرج ابْن اَبی شیبَة وَ الطَّبَرَانِیّ فِی الْاَوْسَط وَ اَبُو الشَّیْخ وَ الْحَاكِم وَ ابْن مرْدَوَیْه عَن حُذَیْفَة قَالَ: الَّتِی تُسَمّونَ سُورَةُ «التَّوْبَة» هِیَ سُورَةُ «الْعَذَاب» وَالله مَا تَرَكَت اَحداً اِلَّا نَالَتْ مِنْهُ وَ لَا تَقرَأُونَ مِنْهَا مِمَّا كُنَّا نَقْرَأُ اِلَّا رُبْعُهَا».
منابع: الدر المنثور جلد ۴ صفحه ۱۲۰ به نقل از مصنف ابن ابی شیبه، کتاب معجم الاوسط از طبرانی، کتاب مستدرک علی الصحیحین از حاکم نیشابوری، کتاب ابن مَردَوَیه، این هم از اهل سنّت است.
ما خیلی واضح مدارک را میگوییم، میگوید که «پس چرا در این هزار و چهارصد و خردهای سال، بقیه نگفتند؟».
بقیه، یکی از این سه ضلع را داشتند یا میترسیدند مثل اهلبیت، که اینها آنقدر میترسیدند، یادتان هست که امام صادق برای امام حسین روضه خوانی کرد؟
چقدر خوب است که این اسناد هست، کسی که میخواهد مسیر انتظار را نقد بکند باید کل دایرةالمعارف را بخواند. «امام صادق دید که جاسوسها آمدند یعنی روضهخوانی برای ابی عبدالله ممنوع بود، امام صادق تا دید آمدند و در زدند گفت بگویید یکی از خدمه مرده ما برای او گریه میکنیم (5415)».
وقتی که اهل بیت اینطوری دهانشان بسته بوده به غل و زنجیر کشیده شده بودند، آن امیرالمؤمنین که به خلافت رسید یک دانه نماز مستحبی را که جناب عمر واجبش کرده بود نتوانست تغییر بدهد، آن پیغمبر با همهٔ عظمتش نتوانست غدیر خم را محکم کند که بعد برایش داعیه پیدا نشود، به عایشه گفت از ترس فامیلهایت من نمیتوانم نقشهٔ جغرافیایی کعبه را تغییر بدهم.
خب پس یکی از ترسشان بود، همهٔ اهل بیت میترسیدند.
آن نسخه را یادت هست که «پیغمبر در شب هجرت به علی میگفت زود باش الان میآیند (4593)»، داشت بتها را میشکست.
اهل بیت میترسیدند، که اصلاً تقیه یعنی ترس، امام صادق
این آیاتی که حذف شده چه بوده، معلوم میشود که بقول علماء «برای حفظ بیضهٔ اسلام بوده»، و بقول عوام «برای حفظ لحاف ملا نصرالدین»!
میگوید: «اَنَّ اللهَ سَیُؤَیِّدُ هَذَا الدِّینَ بِاَقْوَامٍ لَا خَلَاقَ لَهُمْ»، تمام اینها در مصادر دینی به عنوان حدیث نقل شده ولی اینها اقرار میکنند که «اینها آیات بوده»، خیلی مهم است. «بِاَقْوَامٍ لَا خَلَاقَ لَهُمْ وَ لَوْ اَنَّ لِابْنِ آدَمَ وَادِیَیْنِ مِنْ مَالٍ».
ابوموسی اشعری نقل میکند: «قَالَ نَزَلَتْ سُورَةٌ نَحْوَ بَرَاءَةَ ثُمَّ رُفِعَتْ وَ حُفِظَ مِنْهَا»، ابوموسی اشعری جزء جمعآوری کنندگان قرآن هم هست، میگوید این آیه از آن مانده، از کل سورهای که به اندازهٔ سورهٔ توبه بوده که همین «اَنَّ اللهَ سَیُؤَیِّدُ» که به عنوان حدیث معروف است.
«وَ فِی الصَّحِیحَیْنِ عَنْ اَنَسٍ فِی قِصَّةِ اَصْحَابِ بِئْرِ مَعُونَةَ الَّذِینَ قُتِلُوا وَ قَنَتَ یَدْعُو عَلَى قَاتِلِیهِمْ قَالَ اَنَسٌ: وَ نَزَلَ فِیهِمْ قُرْآنٌ قَرَأْنَاهُ حَتَّى رُفِعَ: «اَنْ بَلِّغُوا عَنَّا قَوْمَنَا اَنَّا لَقِینَا رَبَّنَا فَرَضِیَ عَنَّا وَ اَرْضَانَا».
منابع: کتاب الاتقان است، باز از اهل سنّت است جلد ۳ صفحه ۸۴ به نقل از کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم و تفسیر ابن کثیر جلد ۲ صفحه ۱۴۵ است.
در سال چهارم هجری بنابر درخواست بزرگ طایفهٔ بنی عامر، پیامبر دهها تن از قاریان قرآن را برای تبلیغ اسلام نزد آنها فرستاد، یکی دیگر از بزرگان طایفهٔ مذکور که مخالف جدی آمدن مبلغین مسلمان به آنجا بود گروههایی را فراهم آورد و آنها مبلغین اعزامی پیغمبر را در کنار چاه کشتند و در چاه انداختند.
باز از طریق اهل سنّت است، میگوید که آن قاریان، آیاتی را حفظ داشتند که در این کتاب مصحفی که جمعآوری شده وجود ندارد.
انس گفت «درباره آنها آیاتی نازل شده که آن را خواندیم تا اینکه برداشته شد، از جمله این بود»، انس میگوید که سرگذشت آنها در قرآن آمده بود.
گفته است که «{اَنْ بَلِّغُوا عَنَّا قَوْمَنَا اَنَّا لَقِینَا رَبَّنَا فَرَضِیَ عَنَّا وَ اَرْضَانَا}» از طرف ما برسانید به قوم ما که همانا ملاقات کردیم ربّمان را، پس راضی شد از ما و ما را راضی کرد. خب این آیه دربارهٔ سرگذشت آنها بوده و حذف شده است.
«وَ فِی الصَّحِیحَیْنِ عَنْ اَنَسٍ»
هرگاه بر او وحی میشد به نزدش میرفتیم، پس، از آنچه بر او وحی شده بود به ما میآموخت. یک روز به خدمتش رفتم و گفت خداوند میفرماید: «{اِنَّا اَنْزَلْنَا الْمَالَ لِاِقَامِ الصَّلَاةِ وَ اِیتَاءِ الزَّكَاةِ وَ لَوْ اَنَّ لِابْنِ آدَمَ وَادِیاً لَاَحَبَّ اَنْ یَكُونَ اِلَیْهِ الثَّانِی وَ لَوْ كَانَ لَهُ الثَّانِی لَاَحَبَّ اَنْ یَكُونَ اِلَیْهِمَا الثَّالِثُ وَ لَا یَمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ اِلَّا التُّرَابُ وَ یَتُوبُ اللهُ عَلَى مَنْ تَابَ}» بدرستی که ما فرستادیم مال را برای اقامهٔ نماز. ببین اینها آیاتی بوده که حذف شده است.
«و پرداخت زکات، و اگر آدمی دو وادی داشته باشد از مال، همواره خواهان سومی است»، یعنی توسعه طلب است انحصارگر است. «درون آدمی را جز خاک پر نمیکند». این روایت بوده میگوید این آیه است. این آیه است و طبرانی نقل کرده، «فِی الْاَوْسَط وَ الْبَیْهَقِیّ فِی شعب الاِیمان» همهٔ اینها بزرگان اهل سنّت هستند، مصادر و مشایخ اهل سنّت و جماعت هستند، گفتند: «قَالَ كَانَ رَسُول الله اِذا اُوحى اِلَیْهِ أَتیناه فَعلمنَا مَا اُوحِی اِلَیْهِ» همین که عرض کردم که پیغمبر این آیه را تدریس کرد و این آیه حذف شد.
و این روسیاهی میماند برای جمعآوری کنندگان قرآن که خودشان جمعآوری کردند و بعد قرآن علی ابن ابیطالب را با لگد به آنطرف پرت کردند، بعد این قرآن بود که سر نیزه رفت و علی را خانهنشین کرد نابود کرد و ترور کرد. چطور ممکن است متشرع شیعه این مسائل مهم را از نظر دور بدارد که عامل نابودی علی در جنگ صفین قرآن شد که بر بالای نیزه رفت.
خب این آیه هم که حذف شده بود.
عَنْ اَبِی مُوسَى الْاَشْعَرِیِّ قَالَ نَزَلَتْ سُورَةٌ نَحْوَ بَرَاءَةَ ثُمَّ رُفِعَتْ وَ حُفِظَ مِنْهَا: «اَنَّ الله سَیُؤَیِّدُ هَذَا الدِّینَ بِاَقْوَامٍ لَا خَلَاقَ لَهُمْ وَ لَوْ اَنَّ لِابْنِ آدَمَ وَادِیَیْنِ مِنْ مَالٍ.... ».
کتاب الاتقان جلد ۳ صفحه ۸۳ است.
آیهٔ دیگر که باز حذف شده، ابوموسی اشعری که از رجال شاخص اهل سنّت است آورده و میگوید: «سورهای در حدود سورهٔ برائت نازل شده بود که برداشته گردید».
سورهٔ برائت سورهٔ توبه است، خیلی سورهٔ بزرگی است.
دقت کنید؛ «و این مقدار از آن حفظ شد»، میگوید یکی دو آیه از آن از دستشان در رفت و بقیه را حذف کردند». حالا در
جلد ۱۲ صفحه ۲۰۳، کتاب فتح القدیر از شوکانی جلد ۳ صفحه ۵۵٨ است.
«وَ جَاهِدُواْ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ (۷۸ حج)» مجاهدت کنید در راه خدا آنطور که سزاور است.
عبدالرحمن ابن عوف از عمر نقل میکند که قسمتی از این آیه حذف شده، عمر آن را اینطور خواند: «وَ جَاهِدُواْ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ ﴿فِی آخر الزَّمَان كَمَا جَاهَدتم فِی اَوَّله﴾» جهاد کنید دربارهٔ خدا آنطور که حقّ جهاد است، این افتاده؛ «﴿در آخر الزمان چنان که در اول آن زمان جهاد میکردید﴾». یعنی اینکه این مجاهدت همانطور که در اول اسلام بوده در آخر اسلام هم باید باشد، معنایش این است.
عبدالرحمان ابن عوف از بزرگان اهل سنّت نقل میکند که به عمر گفتم: «اَلسنا كُنَّا نَقْرَأ فِیمَا نَقْرَأ»، آیا نبود که اینطور ما میخواندیم؛ «وَ جَاهِدُواْ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ ﴿فِی آخر الزَّمَان كَمَا جَاهَدتم فِی اَوَّله﴾»؟ قُلت بلی.
ما همهٔ مستندات را میآوریم که مخاطب ما اگر مغرض است بداند مستند قوی است، اینطور نیست که یک نسخهای از یک گوشهای پیدا کرده باشیم و آورده باشیم.
خب این صفحه کلاً مربوط به اهل سنّت بود و خیلی این مهمتر است، یعنی اگر بالاتر از تصحیح اهل بیت نباشد کمتر نیست به خاطر اینکه اینها خودشان قرآن را تصحیح کردند، خودشان جمعآوری کردند و بعد خودشان در آن ایراد میگیرند.
«وَ اَخرج اَبُو عبید وَ اَحمد وَ الطَّبَرَانِیّ فِی الْاَوْسَط وَ الْبَیْهَقِیّ فِی شعب الاِیمان عَن اَبی وَاقد اللَّیْثِیّ قَالَ كَانَ رَسُول الله اِذا اُوحى اِلَیْهِ أَتیناه فَعلمنَا مَا اُوحِی اِلَیْهِ قَالَ: فَجِئْته ذَات یَوْم فَقَالَ: اِن الله یَقُول: «{اِنَّا اَنْزَلْنَا الْمَالَ لِاِقَامِ الصَّلَاةِ وَ اِیتَاءِ الزَّكَاةِ وَ لَوْ اَنَّ لِابْنِ آدَمَ وَادِیاً لَاَحَبَّ اَنْ یَكُونَ اِلَیْهِ الثَّانِی وَ لَوْ كَانَ لَهُ الثَّانِی لَاَحَبَّ اَنْ یَكُونَ اِلَیْهِمَا ثالثهما [الثَّالِثُ] وَ لَا یَمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ اِلَّا التُّرَابُ وَ یَتُوبُ اللهُ عَلَى مَنْ تَابَ}».
این هم مصدرش: کتاب درالمنثور جلد ۱ صفحه ۲۵۷، کتاب فضائل القرآن از ابو عبید، کتاب مسند احمد ابن حنبل، کتاب معجم الاوسط از طبرانی و کتاب شعب الایمان از بیهقی است.
از ابو واقد لیثی روایت شده که رسول خدا چنین بود که
متن فرمایشات:
6788 1403-02-07
وای از این مصحف که هر شر میدهد
خیر مطلق را به حسرت، چون فراوان میدهد
ادامهٔ تصحیح قرآن در مکتب اهل بیت.
«عَنِ الْمِسْوَرِ ابْنِ مَخْرَمَةَ، قَالَ: قَالَ عُمَرُ لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ ابْنِ عَوْفٍ: أَ لَمْ نَجِدْ فِيمَا اُنْزِلَ عَلَيْنَا اَنْ «جَاهِدُوا كَمَا جَاهَدْتُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ»؟ فَاِنَّا لَا نَجِدُهَا قَالَ: اُسْقِطَتْ فِيمَا اُسْقِطَ مِنَ الْقُرْآنِ».
کتاب الاتقان جلد ۳ صفحه ۸۴، کتاب کنزالعمال جلد ۲ صفحه ۵۶۷ حدیث ۴۷۴۱ است.
«عَنِ الْمِسْوَرِ ابْنِ مَخْرَمَةَ، قَالَ: قَالَ عُمَرُ لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ ابْنِ عَوْفٍ: أَ لَمْ نَجِدْ فِيمَا اُنْزِلَ عَلَيْنَا اَنْ «{جَاهِدُوا كَمَا جَاهَدْتُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ}»؟ فَاِنَّا لَا نَجِدُهَا قَالَ: اُسْقِطَتْ فِيمَا اُسْقِطَ مِنَ الْقُرْآنِ» مسور ابن مخرمه روایت کرده از عمر خلیفه دوم رسول الله، به عبد الرحمان ابن عوف گفت آیا نیافتی در میان آنچه نازل شده بر ما این آیهٔ «{جَاهِدُوا كَمَا جَاهَدْتُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ}»؟ زیرا ما هم این آیه را نمییابیم.
این آیه در قرآن بوده که حذفش کردند، با این آیه، مردم را به میدان جنگ میفرستادند، بعد «عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد است»، یعنی خود جمعآوری کنندگان قرآن که بزرگان اهل سنّت هستند خود آنها اقرار میکنند که این آیه بوده و بعد حذف شده است، در آن شب توطئه آنقدر عجله داشتند که دستپاچه شدند، آیات را میانداختند و بعد خودشان یادشان میرفته! میگوید که «این آیه را نمیبینیم، قبلاً بوده».
خب این مستند اهل سنّت است که فی نفسه خیلی مهم است، نمیتوانی بگویی من شیعه هستم به سنّی کاری ندارم چون قرآن در دامن اینها جمعآوری شده است.
سوره حج آیه ۷۸ است.
- عَن عبد الرَّحْمَن ابن عَوْف قَالَ: قَالَ لی عمر: اَلسنا كُنَّا نَقْرَأ فِیمَا نَقْرَأ «وَ جَاهِدُواْ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ﴿فِی آخر الزَّمَان كَمَا جَاهَدتم فِی اَوَّله﴾»؟ قلت: بلَى».
منابع: تفسیر درالمنثور است جلد ۶ صفحه ۷۸، کتاب الغارات جلد ۲ صفحه ۹۴۸، کتاب تفسیر روح المعانی جلد ۱۷ صفحه ٢٠٩، کتاب البدایة والنهایه جلد ۶ صفحه ٢١۵، کتاب تفسیر غرائب القرآن جلد ۵ صفحه ١٠٢، کتاب تاریخ الاسلام از ذهبی جلد ۱ صفحه ۳۹۱، کتاب امتاع الاسماء
6788- وای از این مصحف که هر شر میدهد
خیر مطلق را به حسرت، چون فراوان میدهد 403.02.07
#صوتی
گول میخورند.
وسیله، توسل هم از همین ماده است.
⚡️این متموّل که رفاهش همه غفلت شده
روز جدایی که شود، داد ز جانش شده
خیال میکنی فقط گرفتارها به من عریضه میدهند؟ پولدارها هم عریضه میدهند. آن جنسش در بندر گیر کرده، آن یکی درگیر است بر سرِ مال با اهل خانهاش، آن یکی اموالش را سرمایهگذاری کرده دود شده، آن یکی اموال را داده خارج و طرف فرار کرده، بعد به آنها میگویم وقتی که مشکلتان حل شد نمیخواهید یک حالی از طیف منتظرین مستضعف بپرسید؟ میگویند حتماً! و بعد یادشان میرود. شده مانند جریان فرعون و موسی که موسی عذاب میخواست از خدا و خدا عذاب میداد، فرعون منفعل میگشت میگفت غلط کردم دیگر نمیگویم «من خدا هستم»، عذاب قطع میشد، دوباره یک چند وقت میگذشت و دوباره یک عذاب دیگر.
یعنی رفاه متموّل باعث غفلت او شده تا جایی که نمیداند چه بلایی سر بچههایش دارد میآید، از زیادی پول چه چیزی مصرف میکنند. بعضی از این پولدارها بچههایشان در سن جوانی از دنیا میروند به خاطر کشیدن یا چشیدن یا حوادث. خلاصه میخواهم بگویم غصه نخور اگر فامیلت پولدار است، همسایهات پولدار است، در شهر پولدار میبینی، نه اینها هم به موقعش گردنشان زده است. این خدایی که ما داریم پوست همه را میکند همانطور که به دوستان خودش رحم نکرده، ائمه را چنان در فشار قرار داده، مثلاً اینها مخبرین و مبشرین خدا هستند.
⚡️این متموّل که رفاهش همه غفلت شده
بقول امام هادی «اُذْكُرْ مَصْرَعَكَ.... فَلَا طَبِيبٌ يَنْفَعُكَ وَ لَا حَبِيبٌ يَمْنَعُكَ» یعنی آن دم آخر نه طبیب به درد میخورد و نه اهل و عیال و رفیق، آن موقع میفهمد چه کلاهی سرش رفته، برای این اموال خودکشی کرده حالا اموال نمیتوانند به او کمک کنند. این روایت را برایت کامل کنم؛ «اُذْكُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَيْ اَهْلِكَ فَلَا طَبِيبٌ يَنْفَعُكَ وَ لَا حَبِيبٌ يَمْنَعُكَ».
⚡️این متموّل که رفاهش همه غفلت شده
روز جدایی که شود، داد ز جانش شده
نمیدانی آن موقع جان کندن این پولدار چه میکشد؟! چه میبیند چه میخواهد بگوید! دهانش را بسته دیگر، فقط مدام اشاره میکند گردن تکان میدهد، خانواده هم دورش هستند اما متوجه نمیشوند، یک لحظه این قفل از دهانش باز بشود یک چیز میگوید، میگوید من گول این دنیا را خوردم شما نخورید! ولی اثر هم نمیکند همه هم
«تحریم سخن (424)» 06-02-1403
⚡️ز بس دویدم پی این وعدهات
کوه به دوشم شده از ظلمتت
مدام تو گفتی «اِنَّ الله لَا یُخْلِفُ الْمِیعَاد (۹ آل عمران)»، مدام گفتی «وَعْدَ اللهِ لَا يُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ (۶ روم)» ما مدام دویدیم، البته دویدن ما هم اختیاری نبود همانطور که خیل انبیاء به زور آمدند و یک دفعه تق آن در آمد که «حَتَّی اِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ (۱۱۰ یوسف)».
⚡️روزی برسان ای که شدی غلطک حالم
بعضیها در عریضههایشان نوشتهاند «انگار غلطک از روی ما رد شده». غلطک میدانی چیست، ماشینهای سنگینی که برای آسفالت است که آسفالت را سفت کنند فشار بدهند به زمین، پرس کنند.
⚡️روزی برسان ای که شدی غلطک حالم
از چیست که نامد ز تو نعمت که شده رنج به جانم
⚡️با این دل خسته چه کند عبد ضعیفت
اَضعف الناس، منتظرین هستند، مستضعف واقعی منتظری است که دیروزش را شناخت و فرار کرد و امروز در حال جستجوی حقیقت است؛ ربّالارباب، خدایی که خدای ادیان و مذاهب را مستقر کرد در کرهٔ زمین.
⚡️با این دل خسته چه کند عبد ضعیفت
بارست به دوش از همه زورت
⚡️در دایرهٔ امکان، این منتظرت برپا
«امکان» یعنی همان کُن. «کُن» مادهٔ اولیه است؛ «مَا کانَ، مَا یَکُون، مَا هُوَ کائِنٌ»؛ «امکان».
⚡️در دایرهٔ امکان، این منتظرت برپا
این دار و ندار او، در مدخل تو برجا
دار و ندارش را در معاملهٔ «اِنَّ الله اشتَري (۱۱۱ توبه)» فدا کرده؛ عمرش را، جوانی و سلامتش را.
⚡️چالش ما از خدای غیبت است
چون که آمد از برش وعده و، آن هم اکذب است
⚡️چون دروغ آمد ز اللهم پدید
پس بباید یُخرجون النّاس در ملت، شدید
میفهمی نتیجهٔ آراء چیست؟! آراء، با چشم است؛ آرای خاموش، چراغ خاموش، نمودار میزان ارادت مردم ایران به خدا، چهل درصد!
فعلاً علیالحساب شصت درصد از دین آباء و اجداد خود خارج شدند، جلوتر میرویم باز هم شاهد ریزش خواهید شد.
⚡️بازنشسته که فقیر و علیل
این هم عریضهٔ بازنشستههای زن و مرد، تو حساب کن این حقوق بازنشستگی را، تو حالا بگو ده تومان! بعد یک بیماری سخت بگیرد چکار کند؟ آیا میشود جلوی بیماری را گرفت که؛ «آقای مرض، نیا در این خانه، اینها پول نسخهپیچی و دکتر رفتن و عمل جراحی را ندارند»، آیا میشود گفت؟ نه، زور است، جبر است!
⚡️بازنشسته که فقیر و علیل
رحمت حق نامده او را وسیل
«وسیل» یعنی
🟡 کاشف توحید بدون مرز:
«تحریم سخن (۴۲۴)»
مورخ 403.02.06
«اخ» یعنی چه؟ یک چیزی میخورد کثیف است به او میگوید اخ کن اخ کن، تا از دهانش درمیآوری، چشمش میبیند، دماغش حس میکند. این اخ یعنی همین، یعنی اخم خانواده به او، او میخواهد میرود روبرویش میایستد و میگوید از اینها میخواهم، عجب! پدر جان میکند، مگر چقدر درمیآورد که کباب بخرد؟ مادر هم سرکار میرود. عریضه داریم که پدر و مادر، زن و شوهر سرکار میروند باز جوابگو نیست، هزینهٔ سنگین اجارهخانه و تغذیهٔ منزل و تأمین لوازم درس خواندن بچهها و هزینهٔ نسخه پیچی، چهارتا امر مهم است.
⚡️چو خالق آمده در وصف اشرار
حالا این دیگر تمام این عریضهها رفت سمت خدای ادیان که میگوید بروید ازدواج کنید، نه یک چیز جلوتر، بالاتر، خودش خلق میکند، خلق میکند بعد میگوید ازدواج کنید و بعد بچه بیاورید. اصلاً بهترین صفت خدا من فکر میکنم امروز «اللهُ يَسْتَهْزِئُ (١۵ بقره)» است، یعنی خدا همهٔ ما را مسخره کرده، همهٔ ما را سرکار گذاشته، از آن به دنیا آوردنش تا ازدواجش تا شغلش تا حاجت دادنش تا شفای بیمار تا درمان فقر و نکبت و نداری.
⚡️چو خالق آمده در وصف اشرار
دگر جایی نمانده از خفای رمز و اسرار
یعنی اینکه دیگر راز و رمزی برای الله نمانده، سر تا پایش را شما شناختهاید، برای همین مردم ثانیه به ثانیه از جبههٔ خدا خارج میشوند.
میگوید «اگر توانستی به همسایههایت بده»، یعنی جلوی چشم زخم را بگیرد. حالا میوه هیچی، ماشین، ماشین آخرین مدل، دیگری میبیند پول بلیط مترو هم ندارد، میگوید اینقدر راه میروم استخوانهایم صدا میدهد، چکار کنم؟ خب من به او میگویم که من چکار کنم؟ ظلمی است که خدا به تو کرده. تو هر وقت دردت میآید یک نگاه به آسمان بکن، بگو ممنونم خیلی لطف کردی، شاید اینطوری بهتر بشود.
⚡️آجیل فروش را بگو متاع تو دلفریب
لیک فقیران شهر آمدهاند در لهیب
این میوه فروشی، این رستوران، این آجیل فروشی، این شیرینی فروشی، اینها با دکورهای قشنگ پشت شیشه جلوهگری میکند، همه دلشان میخواهد. طرف رفته دکتر، دکتر میگوید فقط ماهیچه بخور. به من عریضه میدهد میگوید رویم نشد به دکتر بگویم که خاک بر سرم ماهیچه کجا بوده پول ندارم. در یک کشور، در یک شهر، سیستم طبقاتی خیلی بد است، یعنی یک نفر خیلی خیلی دارد، یک نفر خیلی دارد، یک نفر دارد، یک نفر هیچ چیزی ندارد، یک نفر هم هیچی هیچی ندارد، شد پنج تا!
لهیب یعنی آتش.
⚡️تو ای قصاب جانداران مظلوم
سراغ همه اصناف باید برویم چون از هر طرف که نگاه میکنیم عریضهها مربوط به یک صنفی میشود.
⚡️تو ای قصاب جانداران مظلوم
نگاه بینوایان را نگر شوم
آن قصاب هم بیچاره شغلش است مگر چقدر درمیآورد، ولی از کنارش که فقیر رد میشود بچه به مادرش میگوید مامان چقدر نان و سیب زمینی بخوریم؟ از اینها بخر، همسایهمان بار میکند چه بوی خوبی دارد. متاسفانه سیستم آپارتمان نشینی هم هست، دیگر همه توی هم هستند، بوی آشپزخانهٔ همه میرود اینطرف و آنطرف، خیلی وضع خرابی است. امیرالمؤمنین آمد یک سیستمی ایجاد کند بی طبقه، در نهجالبلاغه میگوید «خوشبختانه در حکومت من، همه صاحب مسکن هستند و همه آب نوشیدنی دارند»، یعنی مورد مصرف مردم، مورد نیاز مردم همین دوتا بوده، یعنی در حکومت علی اجارهنشینی نبوده همه صاحب خانه بودند، حالا ولو چهل متر، آب هم مینوشیدند. آنجا هم مثل اینکه غذا و هوا منظور حضرت نبوده، غذا که فکر کنم چون همه جا درخت خرما بوده در کوچه و خیابان به زمین میریخته میخوردند، هوا هم که آلوده نبوده، در هوا مواد شیمیایی نبوده، جنگ اگر بوده با شمشیر بوده، نه با سلاحهای میکروبی و شیمیایی!
⚡️چو بوی این کباب آید ز مطبخ
به کودکهای بدبخت میشود اخ
متن فرمایشات:
«تحریم سخن (423)» 05-02-1403
⚡️در دایرهٔ امکان، جای فرجت خالی
دایرهٔ امکان یعنی فرمان «بِمَا کانَ وَ مَا یَکُون وَ مَا هُوَ کائِنٌ» امر در دیروز، امروز و فردا. دیروز قول فرج داده بود، وقتی که میگوید: «لَقَد خَلَقْنَا الْاِنْسَانَ فی اَحْسَنَ تَقْوِيمٍ (۴ تین)»، در این «اَحْسَنَ تَقْوِيمٍ» نه فقر جا دارد، نه درد جا دارد، نه کاستی جا دارد و نه معلولیت جا دارد، باید یک بشر بسازد خوشگل خوب و با همهٔ امکانات، هر چند میخواهد عمر کند. دیروز قولش این بود، امروز آمدیم دیدیم که همه چیز برعکس است، برای اینکه خودش را از این تبعیض تطهیر کند میگفت که «اَلدُّنيا مَعكوسَةٌ» یعنی ما گفتیم نازت میکنیم، کتکت میزنیم، و فردا «برای عامهٔ مردم، خاک است» و «برای منتظر، ظهور است».
⚡️در دایرهٔ امکان، جای فرجت خالی
از یُمن وجود حرجت، سفره نگر آمده خالی
⚡️درک تو را کنم من، ز این صفات جاری
رحمت و هم لطف تو، رفته ز جان، منجلی
یعنی اسماء و صفات تو حدود چهل تا است؛ اسماء و صفات رحمانی، مرحمتی و مکرمتی، الباقی آن تا صدتا؛ اسماء و صفات ایذایی است.
⚡️ای میوه فروش، میوهٔ خود پنهان کن
اینها چند تا عریضه است مال فقرای شهر، که متأسفانه ثانیه به ثانیه به تعدادشان اضافه میشود، از تیراژ متوسطین جامعه ریزش پیدا میکند رو به بینوایان. قبلاً میگفتند که برو کارمند باش، کارمند یک حقوق ثابت دارد، بازنشستگی دارد، حالا الان کارمند جماعت برای من عریضه میدهد، بازنشستههایش میگویند با این حقوق چه کسی میتواند زندگی کند؟ چه کسی میتواند اجارهخانه بدهد؟ آن هم که سر کار است همین را میگوید!
⚡️ای میوه فروش، میوهٔ خود پنهان کن
تا هموطنت غم نخورد، مال خودت پنهان کن
همین نگاهی که میکنند، نیاز نیست که نفرین کنند، لعن کنند. چشم زخم یعنی چه؟ این را بگو! یعنی چشم میبیند یک زخم میخورد به دل، ندارد، این زخم منعکس میشود به روح آن کسی که مصرف میکند، میشود چشم زخم. نیاز نیست دشمن داشته باشد. این سوال از من زیاد میشود، میگوید این چشم زخم از کیست؟ از کیست؟ هیچی، کرم سیب از خودش است. اگر یادت باشد چند سال قبل یک نسخهای از امام صادق داشتیم که گفت «میوه میخری آن را بپوشان»، ببین آن موقع، تازه آن موقع تیراژ این میوهها اینطوری نبود، مانور میوه فروشها اینطوری نبود، و