«تحریم سخن (424)» 06-02-1403
⚡️ز بس دویدم پی این وعدهات
کوه به دوشم شده از ظلمتت
مدام تو گفتی «اِنَّ الله لَا یُخْلِفُ الْمِیعَاد (۹ آل عمران)»، مدام گفتی «وَعْدَ اللهِ لَا يُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ (۶ روم)» ما مدام دویدیم، البته دویدن ما هم اختیاری نبود همانطور که خیل انبیاء به زور آمدند و یک دفعه تق آن در آمد که «حَتَّی اِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ (۱۱۰ یوسف)».
⚡️روزی برسان ای که شدی غلطک حالم
بعضیها در عریضههایشان نوشتهاند «انگار غلطک از روی ما رد شده». غلطک میدانی چیست، ماشینهای سنگینی که برای آسفالت است که آسفالت را سفت کنند فشار بدهند به زمین، پرس کنند.
⚡️روزی برسان ای که شدی غلطک حالم
از چیست که نامد ز تو نعمت که شده رنج به جانم
⚡️با این دل خسته چه کند عبد ضعیفت
اَضعف الناس، منتظرین هستند، مستضعف واقعی منتظری است که دیروزش را شناخت و فرار کرد و امروز در حال جستجوی حقیقت است؛ ربّالارباب، خدایی که خدای ادیان و مذاهب را مستقر کرد در کرهٔ زمین.
⚡️با این دل خسته چه کند عبد ضعیفت
بارست به دوش از همه زورت
⚡️در دایرهٔ امکان، این منتظرت برپا
«امکان» یعنی همان کُن. «کُن» مادهٔ اولیه است؛ «مَا کانَ، مَا یَکُون، مَا هُوَ کائِنٌ»؛ «امکان».
⚡️در دایرهٔ امکان، این منتظرت برپا
این دار و ندار او، در مدخل تو برجا
دار و ندارش را در معاملهٔ «اِنَّ الله اشتَري (۱۱۱ توبه)» فدا کرده؛ عمرش را، جوانی و سلامتش را.
⚡️چالش ما از خدای غیبت است
چون که آمد از برش وعده و، آن هم اکذب است
⚡️چون دروغ آمد ز اللهم پدید
پس بباید یُخرجون النّاس در ملت، شدید
میفهمی نتیجهٔ آراء چیست؟! آراء، با چشم است؛ آرای خاموش، چراغ خاموش، نمودار میزان ارادت مردم ایران به خدا، چهل درصد!
فعلاً علیالحساب شصت درصد از دین آباء و اجداد خود خارج شدند، جلوتر میرویم باز هم شاهد ریزش خواهید شد.
⚡️بازنشسته که فقیر و علیل
این هم عریضهٔ بازنشستههای زن و مرد، تو حساب کن این حقوق بازنشستگی را، تو حالا بگو ده تومان! بعد یک بیماری سخت بگیرد چکار کند؟ آیا میشود جلوی بیماری را گرفت که؛ «آقای مرض، نیا در این خانه، اینها پول نسخهپیچی و دکتر رفتن و عمل جراحی را ندارند»، آیا میشود گفت؟ نه، زور است، جبر است!
⚡️بازنشسته که فقیر و علیل
رحمت حق نامده او را وسیل
«وسیل» یعنی