داستانهای ملانصر الدین
دزد در خانه ملا
شبی در خانه خفته بود دزدی کم روزی وارد شده مختصر اثاثیه را گرد آورده به دوش کشید و بیرون رفت.
ملا هم برخاسته رختخواب را برداشته عقب او روان شد تا هردو وارد منزل دزد شدند
دزد او را بدید با تشدد گفت: اینجا چه میخواهی؟
ملا گفت: هیچ تغییر منزل داهام اجرت باربری شما هم جائی نخواهد رفت.
@zangtafrih