Gap messenger
Download

· • • • • • • · · ·💖👩🏻🎓💖 · · • • • • • •
#part_308

در حالی که جفت بازوهاشو گرفته بودم، سریع گفتم:
- خوشگلم چیزیت شده؟

- نه فقط این وسایلا برامون خوب نیست.

باشه ای گفتم و بعد اینکه ازش جدا شدیم به سمت ستاره که هی چپ و راست صدام می کرد رفتم.

یعنی خاک رس تو فرق سرم با این بیرون اومدن با خانومم، الان باید بشینم با ستاره جیغ بزنم.

ستاره در حالی که ترن نشون می داد گفت:
- نظرت چیه؟

کله تکون دادم.
- خوبه؛ من با پسرا خیلی از اینا سوار شدم.
برام فرقی نداره که...

ستاره یواش گفت:
- منظورت اکیپتون میگی؟ همون پسر ورزشکاره که اسمش مهراب؟ اره؟

گلویی صاف کردم. در حالی که سعی می کردم خنده ام پنهون کنم گفتم:
- اره ولی انگار تو خیلی تو نخشی کلک!!

در حالی که انگار بهش برخورده بود گفت:
- نه خیرم؛ فقط خیلی کنارت دیده بودمشون توی دانشگاه، کنجکاو شدم.

با شیطنت آهانی گفتم که ستاره سریع در رفت.
وقتی بلیط ها رو تحویل داد باهم به سمت ترن رفتیم.

ترن وایستاده بود و ما می تونستیم بریم بشینیم.
با خنده به عقب اشاره کردم.

- اینجا برای جفت مون بهتره ها!!

ستاره نوچی کرد و به سمت جلو رفت.
- عمرااا؛ من عشق هیجانم، مگه میشه برم اون ته!! من جلو می شینم برادرم.

· • • • • • • · · 💖👩🏻🎓💖 · · • • • • • • ·
@romandepp

27 April 2024 | 11:53