ږݦـــآݩ ڋݪبـــآخــــټهــ🥀

#اصڪیـ_برایـ_حیواناتـ_عازاد

#دل_باخته
#پارت_اول
کلید رو انداختم و درو باز کردم خونه تو سکوت رفته بود فکر کنم همه خوابن از راهرو گذشتم که دیدم مهدیس روی مبل خوابش رفته و کتابش روی سینش بود.
پس مامان کجا بود؟!
تو اشپزخونه رفتم و دیدم مامان سرشو گذاشته روی میز و خوابش برده.
بی سر و صدا رفتم تو اتاقم تا درسامو بخونم.
یه چند ساعتی رو که درس خوندم خسته شدم واسه اینکه یکم به خودم استراحت بدم گوشیمو که روی میز بود برداشتم.
دوتا پیام از مهسا داشتم باز کردم دیدم نوشته سلام بیا این گروه بعدم یه لینک فرستاده بود.یکم با بچه های گروه آشنا شدم بعد گوشیو کنار گذاشتم و چشمامو بستم به دو دیقه نکشید که چشمام گرم شد و خوابم برد...
+مریم...مریــم؟؟؟
صدای مامان بود که داشت صدام میزد.
با کلافگی از زیر پتو اومدم بیرون و داد زدم
-بله مامـــان!!!
+بیدار شو دیگه...بیا کارت دارم
-چشم اومدم
~~~~~~~~~~
@roman_delbakhteh

#کپی_بدونه_اجازه_نویسنده_ممنوعـ
@fff98
@roman_delbakhteh


صلم صلمـ🤪
و باز هم شروع بح فعالیت ڪردیمـ
بح یح صری دلایل مجبور شدیم چنلح قبلیو بپاڪیم ولی دلمون نیومد شمارو تو خماریش بزاریمـ🤪
ممبرا برح بالا فعالیتامونو شروع می ڪنیم
با ادامح رمان شماهارو غافلگیر قرارع ڪنیمـ

(پی نوشت 1: اصکی پیگرد قانونی دارد)
(پی نوشت2: رمان رو خدمون مینویسم،همونجور که مشاهده میکنید ایدی نویسنده هم زیر پستا قرار دادیم(ایدی مدیرم تو بیو کانال زدیم)و هیچ جایی هنوز نشر نشده به جز گپ در همین کانال.)

@roman_delbakhteh