مثل بولدوزر بساز بفروشها بود. قلدر. بی ظرافت. از روی حافظه و خوداگاهی تاریخی این مردم عبور کرد. گودبرداری کرد. چهارصد و بیست سال ملتسازی بومی ایران مدرن که از زمان صفویه حول مذهب شیعه شکل گرفته بود را ویران کرد و برای توسل به اربابان فرنگیش و برای آنکه ایرانیان خود را بخشی از تاریخ فرنگ بدانند، تاریخ یک شبه جعل شده آریایی را به جایش نصب کرد.
استعمارگرتر از هر اجنبی بود. نهادهای چندصدساله، فرهنگ، پوشش و بافت اجتماعی بومی اینجا را تخریب و با فرنگیش جایگزین کرد. وهیج وقت ندانست مدرن شدن وارداتی نیست. مدرن شدن، تغییر و اصلاح روابط درونی این نهادها به دست خود مردم اینجاست. کاش جنازه خودش بود. در آنصورت گوربهگور شدنش میتوانست سرنوشت نمادین تاریخکُشترین شاه ایران باشد.
پانوشت اول: تماشای تطهیر یا تقدیس رضای میرپنج در میان بخشی از پشیمانان از انقلاب، رقتآور است. این دیگر تجدیدنظرطلبی نیست. مسخ تاریخی است. محصول بمباران تبلیغاتی مهدکودک «من و تو» از یکسو و عدم بحث ازادانهی تاریخ معاصر ایران در فضای رسمی سالهای بعد از انقلاب است. اگر صداوسیما و دستگاههای رسمی به جای چسبیدن به تنها و تنها یک روایت از دوره پهلوی، کمی از تنگ نظری فاصله میگرفتند و اجازه میدادند، تاریخ معاصر توسط صداهای متفاوت روایت شود، و قربانیان و مبارزان غیرخودی علیه پهلوی هم سخن بگویند، تعفن پهلوی امروز میبایست دماغمان را کلافه کند چه رسد به اینکه محبوبیت داشته باشد.
پانوشت دوم: اینکه طرفداران پهلوی او را نقطه عطف یا پدر ایران نوین میدانند محصول همین تاریخکُشی رضا پهلوی است. محصول پاره کردن صفحات تاریخ قبل از پهلویها.
کانال علی علیزاده در پیام رسان گپ @jedaal
https://www.instagram.com/p/Bh_wzj0HJPb/