vocab.coding

یه مدت هر روز یه سلطان تو مملکت پیدا می شد که خیلی چیز خفنی بود.

مثلا طرف سلطان سکه بود سلطان دلار بودسلطان روغن بود ....

این وسط یکی هم بود که می گفتن سلطان قیره که من شخصا به این یکی خیلی مشکوکم
حس می کنم بنده خدا یه چیز دیگه رو وارد می کرده تو یه جای دیگه ولی چون دیدن بچه و خانواده نشسته سانسور کردن و گفتن طرف قیر وارد می کرده تو کشور🤭

ولی خارج از شوخی سلطان قیر می تونه شغل ایده آل من باشه

خودم لازم نیست هیچ کاری بکنم. همه کارها رو قیرم می کنه
من فقط می خوابم رو تختِ سلطنتم و بقیه، کارها رو انجام میدن. بعد از هر نوبت هم قیرم رو پهن می کنن زیر آفتاب با غلتک از روش رد میشن که قشنگ سفت و سیاه باشه. (دردت گرفت هان؟)

البته این لایف استایل با لایف استایل الانم هیچ فرقی نداره فقط نکته اش اینه که وقتی همینجوری رو تختم می خوابم کسی پول نمیده ولی اینجا هم پول میدن هم محبوبیت به دست میارم.

خیلی شغل خوبیه. تنها زحمتش اعدامِ بعدشه که خب فکر می کنم هر کاری هزینه ای داره. نباید با هر مشکلی از زیر کار فرار كرد!

@vocab_coding