آداب مذاکره در واقعگرایی
چکیده یادداشت
رضا رحمتی: از نظر ادبیات واقعگرایی روابط بینالملل و نظراتی مانند «هانس مورگنتائو» در کتاب سیاست میان ملتها، مذاکره اصولی دارد که رعایت آنها منافع ملی را بیشینه میکند. برخی اصول مهم:
۱- اهداف دیپلماسی باید بر مبنای منافع ملی تعریف و با قدرت حمایت شود
دیپلماسی ابزاری برای چانهزنی و سازش در تعارض منافع است. مذاکره میتواند جایگزین درگیری نظامی شود و در توافقهای صلح، کاهش تنشهای مرزی و امنیت منطقهای نقش دارد. رهبری مذاکره باید توانایی تحلیل مناسبات داخلی و بینالمللی را داشته باشد تا سوءنیتها را به حسننیت تبدیل کند. همچنین، فهم دقیق از زبان مذاکره ضروری است تا ابهامات منجر به اختلاف نشود. دیپلماسی خود هدف نیست، بلکه ابزاری برای پیشبرد منافع ملی است، حتی اگر هدف، تطویل زمان باشد.
۲- دیپلماسی باید از دیدگاه طرف مقابل نیز بررسی شود
موفقیت در مذاکراتی مانند توافق ایران و عربستان با وساطت چین، ناشی از درک طرفین از مقدورات و محذورات یکدیگر بود. این به معنای امتیازدهی نیست، بلکه شناخت نسبی برای افزایش احتمال توافق است.
۳- پرهیز از حیثیتی کردن موضوعات مذاکره
مذاکره باید بر منافع حاشیهای متمرکز باشد، نه منافع حیاتی یا اصول بنیادین. این کار هم امکان مصالحه را افزایش میدهد و هم با مقاومت داخلی مواجه نمیشود.
۴- عبور از حقوق بیارزش به عنوان امتیاز
اصرار بر موضوعات کماهمیت میتواند به بنبست بینجامد. بازیگران هوشمند از این موارد به عنوان "تنها گزینه مذاکره" اجتناب میکنند.
۵- جلوگیری از موقعیتهای غیرقابل عقبنشینی
موضوع مذاکره نباید به مسالهای حیثیتی یا هویتی تبدیل شود، زیرا عقبنشینی را ناممکن یا پرهزینه میکند. آسیبپذیری در مذاکره، ابزاری در دست طرف مقابل میسازد.
۶- عدم واگذاری تصمیمگیری به متحدان
دولتها نباید اجازه دهند متحدان به جای آنها تصمیم بگیرند، زیرا اتحادها در روابط بینالملل قابل اتکا نیستند. مذاکره باید از موضع مستقل آغاز شود.
۷- نیروهای مسلح به عنوان پشتوانه مذاکره
دولتها باید با دست پر وارد مذاکره شوند. نمایش قدرت نظامی، توان چانهزنی را افزایش میدهد. حسننیت در مذاکره ضروری است، اما به معنای اعتماد به طرف مقابل نیست.
رعایت این اصول، موفقیت دیپلماسی را در تأمین منافع ملی افزایش میدهد.
متن کامل را در پیوند زیر بخوانید:
http://vtn.ir/001hIY
@vatanemrooz