Gap messenger
Download

مذاکره؛ عقلانیت انقلابی و داستان ساده‌سازان و انسدادطلبان | بخش اول

کیان عبداللهی معاون خبر خبرگزاری تسنیم در یادداشتی برای فرهیختگان نوشت:
🔹یکی از وجوه داغ مباحث مربوط به «شناخت»، چه در «علوم شناختی» و چه در «جنگ شناختی»، نسبت میان «تصویر» و «کلمه» است و به تعبیر روشن‌تر، توجه و دقت در اینکه انسان‌ها بیشتر بر پایه‌ کلمات، تفکر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند و یا بر اساس تصاویر؟

🔹 عجالتاً تلقی نگارنده این است که حتی وقتی با بهره‌گیری از «کلمات» استدلال می‌شود، نهایتاً انسان‌ها بر پایه‌ «تصویر»ی که از آن کلمات برای آن‌ها ساخته می‌شود، جهت‌دهی می‌شوند؛ به همین دلیل است که پیش و شاید بیش از الفاظ و گفتار، خودِ گوینده یا لحن او و یا شکل گفتار او و یا حتی سابقه‌ او، در جهت و اندازه‌ تأثیرگذاری کلام او مؤثر است.

🔹 درج این مقدمه‌ بسیار موجز از آن جهت است که تأکید کنیم برای فهم مناقشات و مباحثات مربوط به مذاکرات هسته‌ای یا مناسبات ایران و آمریکا، باید یک تصویر کلان داشت و ذیل آن به بررسی بهتر مسائل پرداخت.

🔹 یک مشکل مزمن معمولاً این است که انسان‌ها از پدیدار‌ها غالباً تصویر دو وجهی در ذهن دارند؛ مثلاً در همین موضوع مناسبات و مذاکرات تصور می‌شود که دو دسته وجود دارد؛ یکی طرف‌دار مذاکره و دیگری دشمن هرنوع مذاکره‌ای است و یا یکی طرف‌دار تعامل و دیگری صرفاً به دنبال تخاصم حداکثری است.

🔹 معضل دقیقاً از همین‌جا آغاز می‌شود و اتفاقاً یکی از دشواری‌های «جریان سوم» در پدیده‌ها این است که باید از چند پله قبل‌تر شروع و اثبات کنند که امور به این دو گروه تقلیل نمی‌یابد و دیدگاه سومی هم هست و البته یک عامل بروز این معضل، تلاش‌های همان دو گروه است که چنین تصویر رادیکالی بسازند که خروجی‌اش این است: یا با ما یا بر ما؛ و راه دیگری نیست.

🔹 مدعای متن پیش رو آن است که در مسئله‌ یاد شده، سه گروه اصلی فعالند؛ دسته اول که ما آن‌ها را ساده‌سازان و رمانتیست‌ها می‌نامیم، دسته دوم که آنان را انسدادطلبان می‌خوانیم و جریان سومی که به او عقلانیت انقلابی می‌گوییم.

🔹 در یادداشت روز شنبه که با عنوان «امر پارادوکسیکال هسته‌ای» منتشر شد، مجموعاً به چند پارادوکس اشاره کردیم؛ که البته می‌شد به آن موضوعات دیگری هم افزود. اما تأکید کردیم که اساساً سیاست‌ورزی، تصمیم‌گیری در شرایط پارادوکسیکال است و مابقی گروه‌ها، ماقبل سیاستند.

🔹 ما منتقد فلسفه کانت هستیم، اما برای تقریب به ذهن می‌توان درباره پارادوکس‌ها به آنتی‌نومی‌های کانت اشاره کرد؛ کانت می‌داند که برای عبور از آنتی‌نومی‌ها باید یک سطح بالاتر برود وگرنه نمی‌تواند معضل را حل کند؛ لذا به عقل عملی می‌رود و آنجا سعی می‌کند تعارض را حل کند. غرض از ارجاع به آنتی‌نومی‌های کانت صرفاً این است که تأکید کنیم عقلانیت انقلابی برای عبور از پارادوکس‌ها تلاش می‌کند یک سطح از سیاست مبتذل و قطبی‌شده بالاتر برود.

🔹پارادوکس اول- «تخاصم»: در یادداشت شنبه اشاره کردیم که آمریکا مشخصاً خصم ایران است؛ اما باید برای مقابله با او «دکترین تخاصم» داشت؛ رمانتیست‌ها و ساده‌سازان معتقدند که مسئله خیلی ساده است، آمریکا متجاوز و زورگوست، اما چاره‌ای غیر از «تسلیم» و «پذیرش حداقل سطحی از استعمار» نیست؛ انسدادطلبان هم عملاً می‌گویند شاید اساساً چاره‌ای جز انتحار نباشد؛ اما عقلانیت انقلابی معتقد است که معادله کمی پیچیده‌تر است، نه نیاز است که استحاله و استعمار را بپذیریم و نه به دست خود در بن‌بست انتحار قرار بگیریم؛ می‌توان با «ابتکار» در شرایط مختلف و با داشتن راه‌حل‌های متنوع، نهایتاً سرجمع روبه جلو حرکت کرد.

🔹«نرمش قهرمانانه» یکی از کلیدواژه‌های عقلانیت انقلابی است، اما ساده‌سازان غیر از نرمش نمی‌شنوند و انسدادطلبان، قهرمانی را فقط در عدم نرمش می‌دانند! «ابتکار» رمز عبور جریان عقلانیت انقلابی از بحران‌هاست، اما ساده‌سازان فقط استحاله را می‌شناسند و انسدادطلبان بیشتر «انتحار» را انقلابی‌گری می‌خوانند!

🔹عقلانیت انقلابی به قلب گرم و عقل سرد باور دارد، انسدادطلبان، عقل گرم و قلب سرد را دوست دارند و ساده‌سازان و رمانتیست‌ها اساساً عقل را کنار می‌گذارند و معتقدند همین احساس کافی است و سیاست خارجی هم عرصه رمانتیک‌هاست! چند قدمی با هم برداریم و عکسی به یادگار بگیریم، مسئله هم حل می‌شود.
@tasnimnews

15 April 2025 | 11:16