همین فداکاریها است... امّا انگیزهی او دین بود، خدا بود.
انگیزهی او را نباید به چیزهای کمتر از دین فروکاست و تقلیل داد.
بعضیها هستند که با دین سر و کاری ندارند، این شهادتها را هم نمیتوانند انکار کنند، [لذا] در انگیزهها دست میبرند.
درباره تضعیف انگیزه دینی بهعنوان یکی از مهمترین ابعاد جنگ نرم دشمن
یکی از مهمترین ابعاد جنگ نرم دشمن همین است که انگیزهی دین را در بین مردم خاموش یا تضعیف کنند.
تضعیف سنتها، شعائر و مناسک دینی، زیر سؤال بردن اینها، غیر منطقی جلوه دادن اینها، همه، چیزهایی است که دشمن از اینها استفاده میکند.
امروز سعی دشمن این است که ایمان دینی را، امید را، خوشبینی به آینده و به مدیریّت کشور را تضعیف کند.
این همه زحمت دارد کشیده میشود، این همه تلاش میشود، در مقابلِ این تلاشها این جوری [برخورد میشود].
من باب مثال نیروی انتظامی کشور مثلاً یک تعدادی دزد را ظرف ۴۸ ساعت بعد از دزدی دستگیر میکنند؛ خب باید تشویق بشوند، [امّا] در رسانهی ملّی خود ما جوری حرف زده میشود که به جای تشویق، کأنّه سرزنش میشوند!
هر کسی که:
مردم را از آینده ناامید کند
ایمانهای مردم را تضعیف کند
مردم را نسبت به فعّالیّت و تلاش و برنامهریزیهای مسئولین کشور بیاعتقاد و بدبین بکند
دارد به سود دشمن کار میکند؛ چه بداند، چه نداند.
همهی مسئولین کشور باید تلاش کنند، مسئولین ذیربط باید مشکلات عشایر را شناسایی کنند، اینها را برطرف کنند... بالخصوص روی مشکلات فرهنگی باید فکر، کار و برنامهریزی کنند.
درباره درس امیدواری رزمندگان و شهدا
رزمندگان ما در شرایطی وارد میدان رزم شدند که واقعاً به حسب محاسبات عادّی هیچ امیدی به پیروزی نبود.
روز سوّم یا چهارمِ شروعِ حملهی صدّام بود که خبرها از دزفول و اهواز و مانند اینها پشت سر هم میرسید؛ بنده رفتم از امام اجازه گرفتم، گفتم میروم آنجا شاید بتوانم نیرو جذب کنم، یقین داشتم ــ تقریباً یقین، شبیه یقین ــ که برگشتی در کار نیست؛ رفتیم آنجا با این توهّم که اصلاً امکان ندارد کاری انجام داد.
جمهوری اسلامی، جوانهای ما، فرماندهی امام بزرگوار جوری عمل کرد که این دفاع مقدّس با عزّت مطلق جمهوری اسلامی تمام شد.
این امید را رزمندگان ما دادند؛ یعنی در همهی شرایط، حتّی شرایطی مثل شرایط اوّل