Gap messenger
Download

زندگی ساده شروع شد
🔹خاطرات و سرگذشت زندگی مادر شهید جمشید #خسروی
🔹قسمت هفتم

به مادرم گفتم من این پسر را نمی خواهم.مادرم از این ازدواج راضی نبود.پدرم گفت دیگه الان اگر نه بگوییم ، آبرو ریزی می شود.بالاخر با مهریه 2 هزار تومان و یک مراسم کوچک زندگی مشترک ما آغاز شد.بعد دو ماه عقد، به روستای آق دربند سرخس رفتیم.شوهرم در معدن زغال سنگ کار می کرد.آنجا هم یک مراسم گرفتند و شام دادند.در خانه های شرکتی زغال سنگ که یک اتاق بود داشت ویک صندوق خانه، زندگی را شروع کردم.ازجهیزیه لوازم بسیار ضروری گرفتند.زندگی ها خیلی ساده بود.حتی فرش نداشتیم.یک نمد و پلاس قدیمی خانواده شوهرم داشتند که به عنوان فرش استفاده می کردیم.اول من ناراضی بودم از زندگی ، ولی شوهرم خیلی من را دوست داشت.خودش می گفت من می دانم شما ناخواهان بودی.ولی من دوست دارم شما پاهاتو رو زمین نگذاری، پاتو بگذاری روی چشم های من.

#سبک_زندگی
#مردم_ایران
#دفاع_مقدس
#شهید_خسروی
کانال ما در گپ ، سروش، طلگرام و بله به این آدرس 👇👇👇
@ravayat_hamaseh

21 October 2018 | 09:32