پنج نکته درخصوص اجرای #طرح_نور توسط نیروی انتظامی
محمد رضا حدادپور جهرمی
۱. همانقدر که روی پیشانی کسی ننوشته که عمله دشمن و یا پیادهنظام شیطان است، روی پیشانیاش پاک و معصوم و بیآلایش و بدون قصد و غرض هم ننوشته.
پس آن مأمور انتظامی چطور باید بفهمد که دخترخانم پاک و بیآلایش اما با وضعیت زننده و نیمه لختِ شما، آیا با قصد و برنامه دشمنی با آن سر و وضع پا در پیادهرو گذاشته یا خیر؟!
باید به آن مأمور انتظامی حق داد. چرا که نیتخوان ندارد. مأمور به تکلیف و آنچه میبیند است نه اهمالکاری و تساهل.
۲. در همان وضعیتِ زننده دخترکان و سایر بانوان، نه کسی میخواهد شرع و اسلام را از پهنا در حلقش فرو کند و نه میخواهند او را به زور به بهشت ببرند. اصلا بحث هدایت و تربیت نیست. هر کس اسم هدایت و تربیت آورد، به کل تعطیل العالمین است و با او سر سوزنی بحث نکنید. چرا که کف خیابون، جای هدایت و تربیت نیست.
بلکه حرف نظام اسلامی یک کلمه است: مبارزه و برخورد با مظاهر بیقانونی و بیحیایی علنی.
اگر شما و یا دختر خانم و یا همسر و مادر شما با برخورد با بیحیایی علنی مشکل دارد، عقلا نباید طرف شخص ایستاد. مگر آن که از اساس، عقل را پایه و مبنای تصمیماتتان ندانید.
۳. دفع خطر محتمل عقلا واجب است. یعنی اگر عقلت میگوید که دختر و همسر و مادرت با وضعیت زننده در خیابان و معابر عمومی حاضر شوند، ممکن است مورد برخورد سخت مأمور انتظامی و یا کشاندن و سوار کردن در ون قرار بگیرند، عقلا باید دفع خطر کنی و به آنها بگویی ملاحظات اجتماعی را رعایت کنند. و الا این تو بودی که دفع خطر نکردی و دلت برای مادرت مادرش مادرتون، خواهرت خواهرش خواهراشون نسوخت و فرستادیش جلوی ونِ مامورِ معذور.
۴. وقتی نظام اسلامی تصمیم به اجرا و ابلاغ میگیرد، فقط جای حمایت و دقت عالمانه در بهتر انجام شدن آن تکلیف است. لذا اگر مخالفید و یا کلا دید و نگاهتان فرق میکند، همه بحث و جدلها مال قبل از ابلاغ و اجراست. نه الان که مامور ما در کف خیابان در حال اجرای تدابیر است.
لذا توییت و حرفهای انتزاعی و روشنفکری و نقد و نظر و امثال آن در هنگام اجرای ابلاغیه و قانون، سبب خالی کردن دل مؤمنین و شل کردن پای مأمور انتظامی است. که این اگر قابل پیگرد قانونی نباشد اما مورد مواخذه الهی قرار خواهد گرفت.
۵. این دومین بار است که در دوران ریاست جمهوری