وَالله اَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا اِنَّمَا اَنْتَ مُفْتَرٍ» هر وقت یک آیهای به فراخور یک زمان آمد و در زمان بعد با توجه به شرایط حاکم، نیازهای حاکم، ویژگیهای حاکم بر زمان و مکان و انسان، یک آیه دیگری آمد که آن را نقض کرد، اعتراض میکنند آنهایی که از این جابجاییها و تعارضات میگریزند و درک واقعیت نمیکنند، به آن پیغمبر میگویند «اِنَّمَا اَنْتَ مُفْتَرٍ» همه اینها کلک و دروغ است، از خودت درآوردی. این یکی از آفاتی است که در طول غیبت دیده شده است. آنهایی که میخواهند واکسینه بشوند و در برابر تهاجمات علقه مُضغههای غیبتمداران بایستند که یکی از ایراداتشان این است که میگویند: «چند سال قبل یک مباحث دیگری بود و الآن معارض آنها است، یک نسخههای دیگری در کتاب دایرةالمعارف ظهور بود و الان مباحث فرق میکند یا ضدّیت دارد!»
مسئله این نیست که باید یک روال خاص ادامه پیدا کند، برای گریز از مرکز عذاب غیبت و اعتلاء و صعود به وعدهگاه حق در حال حرکت هستیم، در حال حرکت خیلی چیزها ثابت میشود، نردبان است شما نمیتوانی بگویی که چرا پله اول اینطوری بود و پله دهُم آنطوری است، به هرحال داری بالا میروی پلهها فرق میکند ولی هدف مشخص است، نیل به ظهور است، سیر الیٰ ذات است.
«وَ اِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَالله اَعْلَمُ» کار، کار خداست، تو برای چه استاد راهنما را زیر سؤال بردی و این را بهانه کردی برای دست اندازی! دیگر چیز دیگری نبود بگویی؟
«وَالله اَعْلَمُ» جبر مطلق است، پیغمبر کیست، امام کدام است! خدا اراده میکند یک چیزی را بگوید و یک چیزی را رد کند. ما همه دست آویز جبر هستیم. «وَالله اَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ» دست خداست. فکر ما دست خداست، اگر گمان کنید که ما مختاریم اشتباه سنگینی را مرتکب شدید که قربانیان غیبت مرتکب شدند، اشتباهی که بزرگان اعاظم و اکابر در جهان بشریّت مبتلا شدند، آنهایی که به اختیار متمسّک میشوند و میگویند «حالا چند سال در اعتقاد به جبر بودیم، حالا چون چیزی گیرمان نیامده برویم جزء مختاریون و کتابی بخوانیم که اختیار را توضیح داده، تشریح کرده، ثابت کرده»، اختیار ثابت کردنی نیست، اگر شما با مؤاخذ و مصادر قرآن و وحی و قصص گذشتگان و روایت کاری ندارید عقلانیّت را که نمیتوانی حذف کنی، مختار کسی است که تکیه به عقل میکند، عقل