1692 94-08-13
اتصال به ذات محیط درونی آرام میطلبد، آرامش در تحصیل مشتاقانه علمالیقین است، با حوصله باید از مقطع اسماء و صفات عبور نمود.
- «فَاِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي».
سوره حجر آیه ۲۹.
«فَاِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» خداوند میگوید: زمانی که معتدل شدی به تو روحم را انتقال میدهم. این روحی که معروف است «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»، این چند بُعد دارد:
یک بُعدش همین روح است که بر پیکر همه میرود که اصالتاً از باد و هوا است و جایگاهش هم بالای سر ما است و در وقتی که جنین آماده میشود این از طریق دهان مادر میآید و داخل بچه میرود.
ولی یک روحی هم هست به معنای رحمت ظهوری، آن را به هر کسی نمیدهند. به چه کسی میدهند؟ فرمود «فَاِذَا»، «فَاِذَا» یعنی زمانی که، یعنی همینطوری حراجی نریخته بلکه زمان میطلبد. اینکه من به عزیزانم عرض میکنم که حوالههای فرج خصوصی آمده زمان میبرد، بالقوه برای همه آمده، آنهایی که این چله و آزمون بر آنها به خیر گذشت و برای بنده هم شاه کلیدش آمد منتهای مراتب بالفعلش «فَاِذَا» دارد زمانی که، تایمش را هم خدا میداند و دلیلش را هم خدا میداند.
«فَاِذَا سَوَّيْتُهُ» میگوید که اگر میخواهی تو را به سمت ذات ببرم باید مساوی و معتدل بشوی. مساوی یعنی همه چیز در وجودت، در روح و جسمت بالسّویه باشد، یعنی نه افراط و نه تفریط، نه تند و نه کند، نه جلوتر از استاد راهنما برو که بگویی این ما را کُند میبرد، من حوصله ندارم، من عجله دارم از روی او عبور میکنم و میروم خود به خود ذات را پیدا میکنم، نه کُند که بمانی، و چرا میمانی؟ چون زیر سؤال میبری، چون از اول اتّصال واگن به لوکوموتیو نبوده، شل بوده، آن زنجیری که وصلش میکند آن کُند عمل کرده و محکم نبود.
«فَاِذَا سَوَّيْتُهُ» هر وقت که «لَا شَرْقِيَّةٍ وَ لَا غَرْبِيَّةٍ» شدی، «كُنْتُم اُمَّةً وَسَطاً» شماها متوسط آفریده شدهاید یعنی بین حیوانیّت و الهیّت باید چنان این مرز را به دقت وارسی و بررسی کنید، محافظت کنید که نه از شئون انسانی کم کنی تا وقتی رعیّت غیبت هستید و نه اینکه تعجیل کنید که بخواهید از پیش خودتان مسائل را جا بدهید و در بینشتان و در تفکراتتان جاسازی کنید. «فَاِذَا سَوَّيْتُهُ» وقتی که مساوی شد و این نخ با سوزن