Gap messenger
Download

🌹
🌹🌹
🌹🌹🌹

✒ نهج البلاغه ( خطبه ۱۷ بخش دوم )

🍀 وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلا، مُوضِعٌ فِی جُهَّالِ الاُمَّةِ، عَاد فی اَغْباشِ الْفِتْنَةِ، عَم بِمَا فی عَقْدِ الْهُدْنَةِ; قَدْ سَمَّاهُ اَشْبَاهُ النّاسِ عالِماً وَ لَیْسَ بِهِ، بَکَّرَ فَاسْتَکْثَرَ مِنْ جَمْع; ما قَلَّ مِنْهُ خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ، حَتّى إِذا ارْتَوَى مِنْ ماء آجِن، وَ اَکْتَثَرَ مِن غَیْرِ طَائِل، جَلَسَ بَیْنَ النَّاسِ قَاضِیاً ضَامِناً لِتَخْلِیص مَا الْتَبَسَ عَلَى غَیْرِهِ، فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ اِحْدَى الْمُبْهَماتِ هَیَّأَ لَهَا حَشْواً رَثًّا مِنْ رَأیِهِ، ثُمَّ قَطَعَ بِهِ، فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهَاتِ فی مِثْلِ نَسْجِ الْعَنْکَبُوتِ: لا یَدْرِى اَصابَ اَمْ اَخْطَأَ; فَاِنْ اَصَابَ خَافَ اَنْ یَکُونَ قَدْ اَخْطَأَ وَ اِنْ اَخْطَأَ رَجَا اَنْ یَکُونَ قَدْ اَصَابَ. جَاهِلٌ خَبَّاطُ جَهَالات، عاش رَکَّابُ عَشَوَات، لَمْ یَعَضَّ عَلَى الْعِلْمِ بِضِرْس قاطِع، یَذْرُو الرِّوَایَاتِ ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ. لاَمَلِیٌّ ـ وَاللهِ ـ بِاِصْدَارِ ما وَرَدَ عَلَیْهِ، وَ لاَ اَهْلٌ لِمَا قُرِّظَ بِهِ، لا یَحْسَبُ الْعِلْمَ فی شَیء مِمّا اَنْکَرَهُ، وَ لا یَرى اَنَّ مِنْ وَراءِ مَا بَلَغَ مَذْهَباً لِغَیْرهِ، وَ إِنْ اَظْلَمَ عَلَیْهِ اَمْرٌ اکْتَتَمَ بِهِ لِمَا یَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ، تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضائِهِ الدِّمَاءُ، و تَعزجُّ مِنْهُ الْمَوارِیثُ. 🍀


✍ترجمه:

گروه دوّم (جاهلان عالم نما را امام(عليه السلام) چنين توصيف مى کند):
او مردى است که انبوهى از جهل و نادانى را در خود جمع کرده است; و در ميان مردم نادان، به هر سو مى شتابد و در تاريکيهاى فتنه ها به پيش مى دود; از ديدن منافع پيمان صلح در ميان مردم نابيناست; انسان نماها او را عالم و دانشمند مى نامند در حالى که چنين نيست.
او صبح (که از خواب بر مى خيزد) کارى جز انباشتن چيزهايى که اندکش بهتر از بسيار است، ندارد; تا اين که از آبهاى گنديده (زشتيها و پليديها) سيراب مى شود و انبوهى از مسائل بيهوده را (در مغز و فکر خود) جمع مى کند; آن گاه بر مسند قضا و داورى در ميان مردم مى نشيند (و عجب اين که اين بينواى نالايق)، تضمين مى کند حقايقى را که بر ديگران مشتبه شده است روشن و خالص سازد و هرگاه با مسأله مبهمى رو به رو گردد، براى تبيين آن، افکار بيهوده و حرفهاى پوچ و توخالى را پيش خود آماده مى سازد و (با اين مقدمات نادرست) به نتيجه آن حکم مى کند. او در برابر شبهات فراوانى که وى را احاطه کرده همانند عنکبوت است که تارهايى مى تند و بر آن تکيه مى کند (تارهايى سُست و بى اساس!) او نمى داند درست حکم کرده يا به خطا رفته است. به همين دليل اگر (از روى تصادف) راه صحيحى رفته باشد از اين بيم دارد که خطا کرده باشد و اگر راه خطا را پيموده است اميد دارد (تصادفاً) صحيح از آب درآيد.
او نادانى است که در تاريکيهاى جهالت سرگردان و حيران است و همچون ناب

13 July 2021 | 01:47