Gap messenger
Download

📌 عمود شماره۴۲۰

📢 صدای پیرزنی با لهجه‌ی عربی توجهم رو جلب کرد:
- «سیدی! سیدی! شکرا. شکرا...»
و همین‌طور پشتِ سرهم تشکر می‌کرد و کلماتی می‌گفت که متوجه نمی‌شدم. خدای من! او داشت با همسفر من صحبت می‌کرد؟!

🚰آقا سید همین‌طور که آب دستش بود و به زائرها تعارف می‌کرد، با لهجه‌ی عربیِ فصیحی با پیرزن صحبت کرد. دلم ریخت. چه لهجه‌ی قشنگی! چه صوتِ دل‌نشینی! تا حالا این‌قدر از زبانِ عربی خوشم نیومده بود. از دخترِ جوانی که به نظر می‌‌رسید همراه پیرزنه پرسیدم: «چی شده که این‌قدر تشکر می‌کنن؟ اصلأ شما فارسی بلدین؟»

🧕 دخترِ جوان جواب داد: «بله. من و مادرم اهلِ یکی از روستاهای خوزستانیم. وضع مالیمون خوب نیست، اما مادرم به عشقِ زیارتِ آقا، تنها گوساله‌ای رو که داشتیم فروخت تا بیایم زیارت. به مرز که رسیدیم، متوجه شدم کیفِ مدارک، پاسپورت، پول و هر چی که دار و ندارمون بود، گم شده. مادرم داشت از شدتِ ناراحتی سکته می‌کرد. هیج‌ جوری آروم نمی‌شد.»

🔅 در حالی که با دستش به آقاسید اشاره می‌کرد گفت: «خدا ان‌شاءالله این آقا رو خیر بده. انگار که از غیب رسیده باشن، شدن فرشته‌ی نجات ما!»

▪ #همسفر_با_خورشید ؛ قسمت پنجم

☑ کانال مهدویت مهدیاران
@mahdiaran

29 September 2020 | 08:17