Gap messenger
Download

هیای جادوگر عاشق او شد و چون می‌دانست که هیچ‌وقت اجازه نزدیک شدن به او را نخواهد داشت، تصمیم گرفت با جادوی سیاهش او را فریب بدهد.
سینگ هیا بارها سعی کرد از قدرت جادویی‌اش استفاده کند اما موفق نشد تا اینکه سرانجام، ندیمه شاهزاده جوان را پیدا کرد و در لباس یک فروشنده دوره‌گرد، روغنی جادویی به او فروخت. اگر این حقه جادوگر این بار درست کار می‌کرد، رانی راتنواتی با دست زدن به روغن فریب می‌خورد و عاشق جادوگر شهر می‌شد، اما شاهزاده جوان از نقشه شوم او با خبر شد و جادو را خنثی کرد.

او جام روغن را از پنجره کاخ به بیرون انداخت، جام شکست و روغن جادویی آن روی سنگی بزرگ که در آنجا قرار داشت ریخت. با ریختن روغن، سنگ جان گرفت و به حرکت درآمد و به سمت جادوگر حرکت کرد. سینگ هیا هم در برخورد با سنگ جانش را از دست داد اما قبل از مرگ یک بار دیگر با قدرت جادویی‌اش قصر و تمام ساکنانش را نفرین کرد و مرگی جاودانه را برایشان آرزو کرد؛ درنتیجه این شهر یک شبه خالی از سکنه شد و به جز اشباح‌ها و ارواح ناآرامی که شب‌ها در آن پرسه می‌زنند دیگر اثری از ساکنان آن باقی نماند.
این روایت هرچقدر هم که خیالی و دور از واقعیت به نظر برسد بین مردم محلی این منطقه طرفداران زیادی دارد. آنها معتقدند زندگی در شهر بهانگاره فقط در شب جریان دارد و هر انسان زنده‌ای که بعد از غروب آفتاب به آنجا رفته هیچ‌وقت برنگشته! مردم بومی منطقه ادعا می‌کنند که بارها روح سینگ هیا را بر فراز تپه‌ای در مجاورت شهر درحالی که بهانگاره را زیر نظر دارد، دیده‌اند.

نکته جالب اینجاست که هر روز غروب بعد از پایان ساعات اداری ماموران امنیتی هند منطقه را چک می‌کنند تا مطمئن شوند کسی در آنجا باقی نمانده و خطری او را تهدید نمی‌کند. با این حال باز هم بارها اتفاق افتاده که گردشگران کنجکاو و ماجراجو در گوشه‌ای پنهان شده‌اند تا شب از راه برسد و با اسرار پنهان بهانگاره آشنا شوند؛ اما نتیجه این کارها هرچه که بوده در هیچ جایی ثبت نشده و هیچ کسی از تجربه ماندنش در شب‌های بهانگاره چیزی نگفته است.
با این حال طبق اعتقاد مردم محلی معمولا از ساعت 12:30 دقیقه بامداد به بعد ارواح در این شهر متروک نمایان می‌شوند و اگر کسی در راهروهای بناهای قدم بزند به وضوح صدای شکسته شدن شیشه و خرد شدن سنگ‌ها را می‌شود. کمی بعد هم صدای گریه یک زن در سکوت شهر

16 November 2023 | 10:07