داستان #ترسناک
پرسه در شهر ارواح
اگر کسی در راهروهای بناهای قدیمی قدم بزند به وضوح صدای شکسته شدن شیشه و خرد شدن سنگها را میشود.
کمی بعد هم صدای گریه یک زن در سکوت شهر میپیچد...
بهانگاره یکی از عجیبترین شهرهای هندوستان است؛ شهری قدیمی، متروکه و خالی از سکنه که در حاشیه پارک جنگلی ساریسکا در ایالت راجستان قرار گرفته. ترس و وحشتی که خرابههای این شهر به دل انسانها میاندازد و داستانهایی که درباره ارواح سرگردان آن نقل میشود این روزها توریستها و گردشگران ماجراجو و کنجکاو زیادی را به این منطقه میکشاند.البته این شهر قدیمی فقط تا قبل از غروب خورشید شلوغ است چون هیچ کس جرأت ندارد بعد از غروب آفتاب به این منطقه قدم بگذارد.
این موضوع آنقدر جدی است که حتی در مدخل ورودی شهر هم به آن اشاره شده؛ جایی که روی یک تابلو با حروفی بزرگ نوشته شده «ورود به شهر بهانگاره بعد از غروب آفتاب ممنوع است!» این هشداری است که مقامات دولتی به گردشگران دادهاند چرا که خیلیها میگویند بهانگاره محل زندگی ارواح و اشباح سرگردانی است که شبها بیرون میآیند.
اشباح این شهر به اندازهای مشهور شدهاند که حتی سازمان باستانشناسی هند در این شهر هیچ دفتری ندارد، درحالیکه بنابر مقررات این سازمان، هر بنای تاریخی و قدیمی باید زیر نظر یک دفتر باستانشناسی باشد و مسؤولیت حفاظت و نگهداری از آن بنا به عهده کارشناسان این مرکز است.
نزدیکترین دفتری که برای این کار در نظر گرفته شده کیلومترها از شهر ارواح فاصله دارد. البته مسوولان فرهنگی دولت هند مدتی پیش تصمیم گرفتند برای جذب بیشتر گردشگران، این شهر تاریخی را به یک جاذبه توریستی تبدیل کنند، اما سرانجام مجبور شدند مرمت شهر را متوقف کنند چرا که هیچ کسی حاضر نبود در این شهر کار کند.
ارواح تاریخی بهانگاره
ماجرای ارواح این شهر قدیمی به قرن شانزدهم میلادی برمیگردد؛ زمانیکه جادوگری به اسم سینگ هیا در 80 کیلومتری شهر الوار در قسمت شرقی ایالت راجستان زندگی میکرد. او جادوگر ماهری بود که به راحتی تمام اجسام را ناپدید میکرد. رانی راتنواتی دختر پادشاه این شهر، زنی زیبا بود که هیچ کسی را برای همسری قبول نداشت و افراد زیادی در راجستان آرزو میکردند با او ازدواج کنند اما رانی راتنواتی هیچ کسی را در حد خودش نمیدید تا اینکه سینگ