Gap messenger
Download

⬛️ ⬛️ ⬛️ 🏴🏴🏴🏴 ⬛️ ⬛️ ⬛️


⬛🏴 ️⬛️ منزل به منزل ⬛ 🏴 ️⬛️

اول محرم الحرام ۶۱ ه . ق

منزل قصر بنى مقاتل (۱)

امام عليه ‏السلام روز چهارشنبه اول ماه محرم‌الحرام سال شصت ‌و یک هجرى بر اين منزل وارد شدند. 
عمرو بن مشرقى گفت: با پسرعمویم بر امام حسين عليه ‏السلام وارد شدم و آن حضرت در «قصر بنى مقاتل» بود و بر او سلام كرديم، امام پرسيد: آيا به يارى من مى‏ آيى؟!
من گفتم: مردى هستم كه عائله زيادى دارم و مال بسيارى از مردم نزد من است و نمی‌دانم كار به كجا مى ‏انجامد و خوش ندارم امانت مردم از بين برود؛ و پسرعمویم نيز همانند من پاسخ داد.
امام عليه ‏السلام فرمود: پس از اینجا برويد كه هر كس فرياد ما را بشنود و يا ما را ببيند و لبيك نگويد و به فرياد برنخيزد، بر خداوند است كه او را به بينى در آتش اندازد.
عقبة بن سمعان مى‏ گويد: در اواخر شب، امام حسين عليه‏ السلام دستور داد از «قصر بنى مقاتل» آب برداشته و كوچ كنيم، چون حركت كرديم و ساعتى ركاب زديم امام عليه‏ السلام همان‌گونه كه سوار بود مختصرى به خواب رفت، سپس بيدار شد درحالی‌ که مى‏ فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون و الحمدالله رب‌العالمین» و دو يا سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد.
على بن الحسين عليه ‏السلام روى به پدر نمود و گفت: اى پدر! جانم به فداي تو باد، خدا را حمد كرديم و آیه استرجاع خواندى، علت چيست؟
امام (ع) فرمود : پسرم! در اثنای راه مختصرى بخواب رفتم شخصى را ديدم كه سوار بر اسب بود و گفت: اين قوم سير مى ‏كنند و اجل هم به‌ سوی آنان درحرکت است، دانستم كه خبر مرگ ماست كه به ما داده‌شده است.
امام عليه ‏السلام فرمود: سوگند به آن‌کسی كه بازگشت بندگان به‌سوی اوست ما برحقیم. على بن الحسين عليه‏السلام گفت: پس ما را باكى از مرگ نيست كه بميريم و بر حق باشيم.
امام عليه ‏السلام فرمود: خداوند تو را جزاى خير دهد آن‌گونه كه پدرى را به فرزندش جزاى خير دهد.

چون سپيده صبح دميد، امام پياده شد و نماز صبح گزارد و با شتاب سوار شد و با ياران خود حركت كردند؛ حر مى‏ خواست آن حضرت را به سمت كوفه حركت دهد ولى امام به‌شدت امتناع مى‏ كرد تا چاشتگاه كه به «نینوا» رسيدند، ناگاه سوارى از دور پديدار شد كه مسلح بود و از كوفه مى‏ آمد، همه ايستادند و او را تماشا مى‏ كردند، همین‌که رسيد به حر و همراهانش سلام كرد بی‌آنکه به امام حسين و اصحابش سلام كند، و بعد مكتوبى را به دست حر داد كه از عبيدالله بن زياد بود به اين مضمون: 
چون نامه من به تو رسيد و فرستاده من نزد تو آيد، حسين را نگاه‌دار و كار را بر او تنگ گير، و او را فرود مياور مگر در بيابان بى سنگر و بدون آب! و من به قاصد گفته ‏ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بياورد، والسلام.
حر خدمت امام آمد و نامه را براى آن حضرت قرائت كرد، امام به او فرمود: بگذار در «نینوا» و يا «غاضريات» و يا «شفيه» فرود آييم.
حر گفت: ممكن نيست زيرا عبيدالله اين آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است!
زهير گفت : به خدا سوگند چنان مى ‏بينم كه پس‌ از این كار سخت‏تر گردد ، اى پسر رسول خدا! قتال با اين گروه در اين ساعت براى ما آسان‌تر است از جنگ با آن‌ها كه بعد از این مى‏ آيند ، به جان خودم قسم كه بعد از ايشان كسانى آيند كه ما طاقت مبارزه، با آن‌ها را نداريم.
امام عليه ‏السلام فرمود : من ابتدا به جنگ با اين جماعت نمی‌کنم.
پس آن حضرت به حر التفات كرد و فرمود : كمى جلوتر برويم! پس مقدارى از مسافت را امام عليه ‏السلام با حر و همراهانش پيمودند تا به زمين «كربلا» رسيدند.

دنیای سیاست

تلگرام :
https://t.me/joinchat/AAAAAD6lNoS1saPkGn_-lA
اینستاگرام :
https://www.instagram.com/donyayehsiasat
سروش :
https://sapp.ir/donyayehsiasat
ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/1592262660C34ecac6a74
گپ :
https://gap.im/donyayehsiasat
آی گپ :
https://iGap.net/join/MtetrjyitalF5A2lXgRsY9q9T
ویسپی :
http://wispi.me/channel/donyayehsiasat
بیسفون :
http://bpn.im/donyayehsiasat
بله :
https://ble.im/donyayehsiasat

آی دی کانال (در پیام رسان های تلگرام ، ایتا ، سروش ، ویسپی ، بله ، گپ و آی گپ) :

@donyayehsiasat
ادمین
@nima_ras


⬛️ ⬛️ ⬛️ 🏴🏴🏴 ⬛️ ⬛️ ⬛️

13 September 2018 | 01:06