Gap messenger
Download

🕋❁آزمون بزرگ❁ 🕋
📜نگاهی نو به داستان ذبح اسماعیل
🔰چون ابراهیم خواب دید و تصمیم بر ذبح اسماعیل گرفت، هاجر را گفت: «خواهم گوسفند قربانی کنم و اسماعیل را با خود برم»❣سرش را بشوی و موی‌ها را شانه کن.
💕هاجر چنین کرد و هر دو از مکه خارج شده و به صحرای منا رفتند. چون ابراهیم، پسر را بر زمین خوابانید،
🙏گفت: پدر! من از تو سه خواهش دارم:
✔یکی آنکه دست و پای مرا سخت ببند،
❣مبادا چون کارد بر گلویم نهی، خرد از من زایل شود و در اضطراب آیم.
✔دوم آنکه مرا به روی افکنی،
❣تا آن ساعت که جان میدهم در سجود باشم و تو نباید در روی من بنگری مبادا تو را بر من رحمت آید و من بر روی تو نگرم و بر فراق تو و مادرم جزع آرم.
✔ سوم آنکه چون به نزد مادرم شدی و من با تو نباشم، او سوخته شود، چون درد فراق فرزند سخت است،
❣با او مدارا کن و پیراهن مرا به او بده تا به بوی من دلجویی یابد و کارد را نیز تیز کن و زود به گلو فرو کن تا مرگ بر من آسان شود.
💧ابراهیم علیه السلام از این سخنان سخت گریست و گفت:
📿خداوندا! قوم من مرا به آتش افکندند و تو مرا رهانیدی، اکنون بلایی بزرگ بر من نهادی که عرش به لرزه آمده و آسمان و زمین طاقت کشیدن آن بلا را ندارند.
📿 خدایا، اگر بنده می آزمایی تو را رسد که خدایی و من بنده، تو دانی در نفس من چیست و من ندانم در نفس تو چیست؟
‼آنگاه ابراهیم کارد بر گلوی اسماعیل نهاد، کارد نبرید، تا بدانی کارد🔪 به فرمان می‌برد، چنانکه آتش🔥 به فرمان میسوزاند!
👌این ابراهیم است که خدا امتحان کرده و ردای عزت و افتخار بر او پوشانیده است.
⚡️ اما در سوی دیگر هرگز مباد که خداوند بنده ای را ذلیل گرداند که خوار و خفیف شده از سوی خدا را، عالم و آدم نمی توانند عزیز کنند.
💎 حضرت علی علیه السلام می گوید: مرده ای را در خاک می‌نهادم، سه بار روی او را به قبله کردم، هر بار روی از قبله برگردانید! پس ندایی شنیدم که گفت
📣: ای علی! آن را که ما ذلیل کردیم تو او را عزیز نتوانی کرد.
🗄منبع: آن جمیل بی بدیل،ص۳۸
#عید_قربان #آزمون_بزرگ #قربانی
#داستان_ذبح_اسماعیل #عید_اضحی #حضرت_ابراهیم_علیه‌السلام #عید_بندگی #ماه_ذی‌الحجه #آن_جمیل_بی_بدیل #استاد_فرشچیان
#پایگاه_فرهنگی_تبلیغی_بلاغ
https://www.instagram.com/p/B1B8uV-nVkr/?igshid=fuv6dtq8u4u7

12 August 2019 | 10:18