تفسیر:
ابراهیم (علیه السلام) در یک روز که بتخانه خلوت بود، و هیچ کس از بت پرستان در آنجا حضور نداشت، طرح خود را عملى کرد.
توضیح این که طبق نقل بعضى از مفسران، بت پرستان در هر سال روز خاصى را براى بتها عید مىگرفتند، غذاهائى در بتخانه حاضر کرده سپس دسته جمعى به بیرون شهر حرکت مى کردند، و در پایان روز بازگشته و به بتخانه مى آمدند تا از آن غذاها که به اعتقادشان تبرک یافته بود، بخورند.
به ابراهیم(علیه السلام) نیز پیشنهاد کردند با آنها برود، ولى او به عذر بیمارى با آنها نرفت.
ابراهیم (علیه السلام) بى آن که از خطرات این کار بترسد و یا از طوفانى که پشت سر این عمل به وجود مى آید، هراسى به دل راه دهد، مردانه وارد میدان شد، و با یک دنیا قهرمانى به جنگ این خدایان پوشالى رفت که آن همه علاقمند متعصب و نادان داشتند، به طورى که قرآن مى گوید: همه آنها را قطعه، قطعه کرد، جز بت بزرگى که داشتند! (فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاّ کَبِیراً لَهُمْ).
و هدفش این بود که شاید بت پرستان به سراغ او بیایند و او هم تمام گفتنى ها را بگوید (لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۸ سوره مبارکه انبیاء)