وقایع روز هشتم #محرم
@AHKAME
1. "خوارزمي" در مقتل الحسين و "خياباني" در وقايع الايام نوشته اند كه در روز هشتم محرم امام حسين عليه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند.
— بنابراين امام عليه السلام کلنگی برداشت و در پشت خيمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمين را كَند، آبي گوارا بيرون آمد و همه نوشيدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپديد شد و ديگر نشاني از آن ديده نشد.
— هنگامی كه خبر اين ماجرا به عبيداللّه بن زياد رسيد، پيكي نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسيده است كه حسين چاه ميكَند و آب بدست ميآورد. به محض اينكه اين نامه به تو رسيد، بيش از پيش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.
( وقايع الايام، ج5، ص27؛ مقتل الحسين، خوارزمي، ج1، ص244.)
2. در اين روز "يزيد بن حصين همداني" از امام عليه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد.
— و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: اي مرد همداني! چه چيز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نيستم؟
— گفت: اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا بر عترت پيامبر شوريده و تصميم به كشتن آنها گرفتهای؟ و آب فرات را كه حتی حيوانات اين وادی از آن مینوشند از آنان مضايقه میکنی؟
عمر بن سعد سر به زير انداخت و گفت: اي همداني! من میدانم كه آزار دادن به اين خاندان حرام است، من در لحظات حساسی قرار گرفته ام و نمیدانم بايد چه كنم؛
— آيا حكومت ري را رها كنم، حکومتی كه در اشتياقش ميسوزم؟ و يا دستانم به خون حسين آلوده گردد، در حالي كه میدانم كيفر اين كار، آتش است؟
— اي مرد همداني! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمیبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم.
يزيد بن حصين همداني بازگشت و ماجرا را به عرض امام عليهالسلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ري به قتل برساند.
( كشف الغمة، ج2، ص47.)
3. امام عليهالسلام مردي از ياران خود بنام "عمرو بن قرظة" را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتي داشته باشند.
شب هنگام امام حسين عليه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند.
— امام حسين عليه �