Gap messenger
Download

#شیطونک_و_مغرورک
#پارت_1


🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
تو خواب غرق بودم که ساسان از طبقه پایین هوار کشید:سلمااااااااا میکشمتتتتتتتتت
با صداش از ترس از خواب پریدمو سرجام سیخ نشستم.
چیشده؟
بدبخت شدم؟
یدفعه در اتاق محکم خورد به دیوار .
ساسان :(با خشم کنترل شده ایی گفت)چه غلطی کردی هان؟،سر پرونده هام چه بلایی اومده؟الاغ پرونده ها دفتر جزوه هام نبود که مال دادگستریه ،امروز باید تحویل میدادمش .ای خاک تو سرت الهی زیر تریلی بری واسه ختمت لواشک بدن که نیستی.
من:(عادی نگاهش کردمو گفتم)پوف فکر کردم چیشده برادر من
تموم شد؟
ساسان: (به قصد کشت نگام کرد و گفت)نههههه الان من چیکارشون کنم اگه بخام گند کاریتو جمع کنم فقط میتونم چاپش کنم مهر قوه قضایی به اون کله گنده ایی رو چیکارش کنم ؟( جدی و سوالی زل زد بهم و ادامه داد)و یک سوال چرا پرونده این شکلی شده؟؟؟؟
من: (دستام بهم قفل کردم و مثل دکترا لاکچری گفتم) تموم شد جانم .
با ابروهای گره خورده بهم نگاه کرد که حساب کار دستم اومد
من: (کتفامو پایین انداختمو تند تند گفتم)خو چیکار کنم من عاشق مسائل جنایی ام . دیروز که گفتی پرونده آوردیو منتظر شم تا از تولد دوستت برگردی نشونم میدی نتونستم صبر کنمو جَلدی رفتم اتاقت بعدم برای هیجان بیشتر شکلات داغم با خودم بردم داشتم میخوندم که با شکلات جون سر یه مسئله دعوامون شد آخرم تو بحث بردمو اونو زدم زمین
ولــــــــــی ولی اون زمین نبودو هعییی دفاتر و پرونده شما بود ...هعیییییی
ساسان باز عصبانی شدو خیز برداشت سمتم که از تخت پریدم پایین .
ساسان اونطرف تخت بود و من اینطرف و شانسمم در اتاق نزدیکم .
دستامو برای آروم کردنش آوردم بالا و گفتی هی هی آروم برادر چرا رم میکنی؟

22 January 2021 | 09:37