Gap messenger
Download

#شیطونک_و_مغرورک
#پارت_550


🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
عمو: نه حاج آقا فقط خواستم کار شما رو راه بندازم 😅
حاج آقا لبخندی زد و بسم الله گفت
حاج آقا: بسم الله الرحمن الرحیم
انشالله که زوجین راضی هستن؟
اگر کسی شما رو با حرف زور اینجا نشانده بگید تا من خودم شما را راضی کرده اینجا بنشانم☺
امیر: نه حاج موسوی به اختیار خودمون بوده البته اگه بازم بخاین توصیه ایی کنید رو جفت چشمامون جا داره
حاج آقا: نه آقا امیر شوخی بود
پس با اجازه حضار
لطفا شناسنامها رو لطف کنید
امیر ناغافل هم شناسنامه منو هم شناسنامه خودشو از جیبش درآوردو به حاج آقا داد
با تعجب به بابا نگاه کردم که خندید
حاج آقا: معلومه پیش پدر زن خیلی مورد اعتمادید
امیر: لطف دارن😅
حاج آقا: اول یه صلوات محمدی پسند بفرستین
و آیسان قرآنو داد دستم
منم چون شنیدم معمولا سوره نور میخونند سوره نور رو آوردم و آروم زمزمه کردم
و افراد اطرافم مشغول صلوات فرستادن شدن و بعدم حاج آقا شروع کرد
اول یه سوره از قرآن رو خوند و اجازه ایی از بابا گرفت و بعد گفت
حاج آقا: دوشیزه سلما یکتا آیا وکیلم شما رو به عقد دائم آقای امیر کیانفر با مهریه معلومه ۱۴ سکه و یک زیارت کربلا و یک زیارت مشهد در آورم؟
آرزو: عروس خانوم دارن قرآن میخونن
حاج آقا: احسنت
برای بار دوم آیا وکیلم دوشیزه سلما یکتا شما رو به عقد آقای امیر کیانفر با مهریه معلوم در بیاورم؟
سیما: عروس خانوم دارن فکر میکنن
حاج آقا: برای بار سوم میپرسم آیا وکیلم شما رو به عقد آقای امیر کیانفر با مهریه معلوم در بیاورم؟
به خیال اینکه همه عروسا بار چهارم بله میدن سکوت کردم🤦♀

#ویرایش_یافته

9 April 2022 | 09:30