Gap messenger
Download

رضا چراغی آن شب پیش ما ماند و دو سه ساعتی خوابید. بعد از خواندن نماز صبح با لب‌هایی خندان به من گفت «با اجازه شما می‌خواهم بروم خط مقدم.» گفتم «احتیاجی نیست بری این جلو. همین جا بیشتر به شما نیاز داریم». ناراحت شد. گفت «حاجی جان! الآن اونجا بچه‌های لشکر خیلی تحت فشار هستند.»

در همین اثنا از طریق بی‌سیم مرکز پیام خبر رسید دشمن پاتک سختی را روی خط دفاعی بچه‌های ما انجام داده‌.

رضا رفت جلو. چند ساعت بعد خبر دادند فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در خط مقدم دارد با خمپاره شصت، کماندوهای بعثی را می‌زند. همین خبر نشان می‌داد وضعیت آنجا تا چه حد وخیم شده. گوشی بی‌سیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی؛ مدام می‌گفتم «رضا، رضا همت… رضا رضا همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان! دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا»‌ و من فهمیدم رضا شهید شده.

#پوسترشماره۷
#سیرهخوبان

🔥نشر حداکثری🔥
♻نشر با ذکر صلوات♻

🇯🇴🇮🇳
💯پیشنهاد عضويت ‌ ‌
❤️❤️👇👇👇
https://zil.ink/slook313

8 July 2020 | 10:21