Gap messenger
Download

🍁🍁🍁

#عروس_استاد
#پارت200


نگاه بدی بهش انداختم که خندید.دستش و دور گردنم انداخت و گفت
_خب بابا ترش نکن مثلا روز اول عروسی مونه.
با حالت قهر رو برگردوندم و گفتم
_برای همین به جای من داری با ودکا حال میکنی. اونا آرومت میکنن.
سرش و توی گردنم برد و عمیق نفس کشید
_خوب تو آرومم کن.
نفسش به گردنم خورد و قلقلکم داد.
با خنده عقب کشیدم و گفتم
_نکن عه قلقلکم اومد.
با لبخند خاصی بهم نگاه کرد و گفت
_دیگه رو کجات حساسی؟
دستش و روی رون پام گذاشت که خنده از روی لبم پر کشید.
مثل همیشه نوازش ماهرانه ی دستش بیشتر از اینکه بهم لذت بده عذابم میداد. از اینکه تا این حد بلده خوشحال نبودم ناراحت بودم.
با لحن کشیده ای گفت
_نقطه ضعفته،دوس داری؟
نفسم حبس شد. پچ زد
_شل کن،این بار میخوام زوم کنم رو تو یه جوری بهت حال بدم که اندازه ی یه پارچ آب تولید کنی
چشمام و بستم و نالیدم
_بس کن.
_چرا؟دوس نداری عسلم؟
با چشمایی که مطمئن بودم کاسه ی خون شده نگاهش کردم و گفتم
_این طوری حرف نزن آرمین این طوری بهم دست نزن که یادم بندازه قبل من به هزار نفر حال دادی.
لبخند محوی کنج لبش نشست و گفت
_من به هیشکی حال ندادم کل زندگیم فقط حال گرفتم.
نفسم و فوت کردم و گفتم
_ولم کن....
انگار حس سرخوشیش بالا رفته بود که بهم نزدیک تر شد و گفت
_نازتم میخرم... سخت نگیر عروسکم.من شل شده تو بیشتر دوست دارم.

12 August 2019 | 12:08