Gap messenger
Download

🍁🍁🍁🍁

#عروس_استاد
#پارت192


با چشم های گرد شده گفتم
_می‌خوای بخوابی؟
به سمتم خم شد و گفت
_چیکار کنم؟یا باید نیاز شکم و برآورده کنم که غذا نیست یا نیاز جنسی مو برطرف کنم که آدمش نیست مجبورم بخوابم. نه من نه سالار خوابمون نمیاد اگه میخوای باشیم در خدمت..
مشتی به سینش کوبیدم که عقب رفت و با صورت درهمی گفت
_دستات سنگین شده...حواست باشه اینجا فقط ما دوتاییم.
خدایا دلم میخواد از دست این بشر جیغ بزنم با صدای بلندی گفتم
_تو جنگل گیر کردیم.. داره شب میشه..کلی حیوون اینجا هست نشنیدی جنگل ها گرگ داره خرس داره؟ اون وقت تو به فکر خوابیدن و خوابوندن سالارتی؟این بود سوپرایزت؟ باورم نمیشه خدایا تو دو تا فیلم ندیدی یاد بگیری چطوری سوپرایز می کنن؟اون از سری قبلت که خواستی خاستگاری کنی بردیم تو چادر وسط بیابون این از الانت که خواستی گند کاری تو بپوشونی من و آوردی وسط جنگل خودت میخوای بخوابی اصلا میدونی چیه؟ تو بخواب من پیاده میشم راه و پیدا میکنم.

صداش و شنیدم که گفت:
_کجاااا؟
اعتنا نکردم و پیاده شدم...همه جا تا چشم کار می‌کرد درخت بود حتی نمیدونستم از کدوم راه برم. ناچارا برای اولین بار تو زندگیم صراط مستقیم رو در پیش گرفتم و راه راست رو رفتم.
چند قدمی نرفته بودم که صدای قفل شدن درای ماشین و شنیدم و لحظه ای بعد آرمین هم قدمم شد و گفت
_باشه پس منم میام.
با طعنه گفتم
_تو برو بخواب.
در کمال پرویی دستش و دور شونه هام حلقه کرد و گفت
_این طوری زیاد بد هم نمیشه فکر کنم اولین باره داریم قدم میزنیم.
خندم گرفت و گفتم
_کی میشه برای اولین بار مثل آدم چهار کلام حرف بزنیم؟
جواب داد
_الان...کم از باقی نامزدها نداریم که بپرسم ازت چه غذایی دوست داری عشقم؟
تنم لرزید و گفتم
_نگو عشقم کهیر میزنم.
_جووون چی صدات کنم.
با کمی فکر گفتم
_تو عین آدم اسمم و صدا کنی بسه.
به نیم رخم نگاه کرد و گفت
_هانا خالی؟هانام،هانای من،عزیزم، عشقم،گلم،قندم،عزیزم،عسلم خانومم،خانوم من...
نفسم از شنیدن این حرفا حبس شد و با جمله ی بعدیش تمام حسم پرید
_هیچ کدوم به درد نمیخوره ترجیح میدم بهت بگه خاله سوسکه.

10 August 2019 | 09:35