برام از سرو باورمرده تابوتی بساز ای یار
که امشب قصد هجرت دارم از این باغ مرگآوار
چقد قرقاول بسمل به خاک افتاد بعد من
جهان قحط صاحبدل حلالت باد بعد من
حلالت باشه بعد من به زخم کهنه خو کردن
به زخم کهنه خو کردن حلالت باشه بعد من
به من قلبی که معصومانه مؤمن بود خائن شد
دل از عشق تو کندن غیرممکن بود و ممکن شد
من از پرواز پر بودم نخواسی آسمون باشی
نخواستی چلچراغ سقف این آتیشبهجون باشی
نخواسی جونپناه این پلنگ نیمهجون باشی
همون بهتر که عمری گربهرقص این و اون باشی
من از عشقت سفر کردم به دنیایی که میدونی
تو باش و خواب بیرویا تو باش و درب و داغونی
من و یک حجم سیمانی تو و دنیای بی خنیا
من از عشقت سفر کردم منو منها کن از دنیا
علیاکبر یاغیتبار
@Marge_Maghzi