نگاهی به کتاب «عملیات احیا» و روایت صعود یک مجموعه دانشبنیان
داستان کتاب سراغ ماجرای «جمکو» و روزهای اعتراضات کارگران وامانده از معیشت زندگی رفته بود، این ماجرا در حدود سال 96 اصلا پدیدهای منحصربهفرد نبود! اما الان که ماجرا را از زبان یکی از حاضران میخوانم، وجودم گُر گرفته است. هر چه را از «بیمدیریتی و نالایقی» شنیدهاید کتاب یکجا جمع کرده و کاملاً شمرده شمرده به خورد ذهنتان میدهد. نویسنده با طرح گزارههایی بیسابقه از شرایط یک کارخانه ایرانی، نیت کرده خواننده را چنان عصبانی کند که بخواهد کتاب را گوشهای پرت کند و چند جمله کشدار نصیب بانیاش کند اما در عین غضب، گزینش واژهها و جزئیات ماجرا، این اجازه را به شما نمیدهد که از خواندن دست بکشید و عقب بنشینید. هنوز عصبانیت و کلافگی دست از سر شما برنداشته که بغضِ استیصال گلویتان را میفشارد! راوی ابایی ندارد که بگوید انسانیت مرده است و از کارخانهای ورشکسته بنویسد که نکهت توحش مدرن در سولههای آن پیچیده است.
کتاب کاملا آرام و حرفهای از فضای ناکارآمدی عبور میکند، نویسنده صبوری میکند تا زمانی که نشانههای موفقیت مدیرعامل جدید و تیم قدیم کاملا آشکار شود. یک تماس به موقع، کارخانه را از شر بدهیهای بانک و مسؤول مصادره نجات میدهد، یک همراهی به موقع نماینده مجلس موتورهای زنگاربسته را احیا میکند، یک فرصت به موقع میرود تا دل نیروگاه اتمی و موتورها را اورهال کند، یک طرح به لحظه تمام استانداردهای اروپا را به نفع صادرات میشکند، یک ریسک بجا موتوری را طراحی میکند که در جهان فقط 4 سازنده دارد، یک طرح به موقع به کارخانه نظم میدهد، یک اعتماد واقعی به کارگرها کرامت انسانی میدهد، یک امیدواری بهموقع میرود تا برای نخستین جعبه سیاه موتورهای جهان را روی موتورالکترونیکی سوار کند، یک اراده بهموقع، الگوی مهندس ایرانی میشود تا جا پای روش مهندسان روس بگذارد و این روایت هیجانانگیز پرچالش در اپیزودهای مختلف تکرار میشود.
http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/3979/1/277126/0
@Vatanemrooz