به بهانه خیمه شب بازی اخیر #بهاری_ها که با اسم رمز مجاز بودن #انتقاد_از_رهبری در حال وقوع است!
(آیا کارهای این برادران مصداق #انتقاد است یا تبدیل به #عیب_جویی شده است؟!)
متن زیر پرسشی است که در دیدار پرسش و پاسخ دانشجویان در سال 77 از خود رهبری پرسیده شد!
(04/ 12/ 1377) بيانات در جلسهى پرسش و پاسخ با مديران مسئول و سردبيران نشريات دانشجويى
قسمت متن سؤال
مجری: دوستان سؤال خطرناكى را براى من گذاشتند و مصوّب كردند كه بپرسم! سؤال در بارهى اصل انتقاد نسبت به همهى اجزاى كشور و همهى مسئولان نظام، از جمله رهبرى است. البته از خود امام على عليهالسّلام حديث هم داريم كه مىفرمايد: به من انتقاد كنيد و من بالاتر از آن نيستم كه اشتباه نكنم. ... سؤالات متعدّدى در مورد وقايع گذشته و اين بيست سالى كه نظام پشت سر گذاشته، وجود دارد؛ كه حدودى از آن را ما ديديم، و حدوديش را هم بزرگترها ديدند و براى ما تعريف كردند. مثلًا يكى از اصول قانون اساسى، بيست سال مسكوت گذاشته شده و هيچ عكسالعملى نسبت به آن انجام نشده است. بنياد مستضعفان ظاهراً به هيچكس پاسخگو نيست و هيچوقت مردم از كارهايى كه در آن قسمت انجام مىشود، مطلع نيستند. صدا و سيما اخبار را تا حدودى تحريف مىكند و اخبار و اطّلاعات صحيح را به مردم نمىرساند. وزارت اطّلاعات كارش به جايى رسيده كه بهجز جاسوسى و خبرچينى از اين و آن، يك عدّه از افرادش آدمكشى مىكنند. بحث قوّهى قضائيّه هم كه جاى خود دارد. طبق آمار و ارقامى كه خودشان اعلام كردند و روزنامهها چاپ كردند، هر پنج نفر ايرانى، يك پرونده در قوّهى قضائيّه دارد؛ يعنى بيش از يازده ميليون پرونده در قوّهى قضائيّه داريم! يك سرى قوانينى وجود دارد كه دستوپاگير شده است كه نمونهاش را در جريان قتلهاى اخير ديديم. يكى از اين قوانين اين است كه اگر قاتلى بيايد ثابت كند كه به وظيفهى شرعىاش در قتل عمل كرده، از حكم قصاص مبرّاست. آن مصوّباتى كه بانك مركزى مىگذارد، آن بحث عدالت اجتماعى كه دوستان كردند، آن لوايحى كه وزارت امور اقتصادى و داراى به مجلس مىدهد و بعد هم در آنجا تصويب مىشود، آن قضيهى بودجهى امسال، آن قوانينى كه امسال در مجلس تصويب شد، فروختن نفت پارس به بيست و يك ميليارد دلار چيزى شبيه همان قرارداد دارسى كه به خاطرش شلوغ شد و علماء قيام كردند همهى اينها نواقصى است كه جوانان احساس مىكنند در جامعه هست. امروز مىبينيم كه در جامعهى اسلامى، باز ما شاهد برگشتى هستيم و همان روند گذشته را ظاهراً طى مىكنيم.
ما نسبت به دوران بهاصطلاح سازندگى حرف و حديث زياد داريم. در اين دوره همانطور كه دوستمان اشاره كردند دانشگاهها تقريباً غير علمى شدند، به انزوا كشيده شدند و دانشجويان غير سياسى شدند. از طرف ديگر، سدهايى ساخته شده كه اصلًا روى اصول كارشناسى نبوده است. نيروگاههايى ساخته شده كه اصلًا روى اصول كارشناسى نبوده است. امروز در دنيا سد يك فناورى صنعتىِ از رده خارج شده براى توليد برق و حتّى آبيارى است؛ ولى در دورهى سازندگى، يكى از افتخارات سردارانش اين بود كه ما كلّى سد ساختيم. در انقلاب ما، زاغهنشينان، مدافعان اصلى بودند. امام مىگفتند كه انقلاب ما را زاغهنشينها انجام دادند؛ ولى الآن نمىدانيم زاغهنشينان چه نقشى در نظام جمهورى اسلامى دارند؛ ظاهراً مىدانيم كه در جنوب شهر تهران و حتّى شمال شهر، در بعضى از نواحى هنوز همان زاغهها وجود دارد و افراد با فلاكت و بدبختى زندگى مىكنند. همهى اينها انتقاداتى است كه در ذهن من و خيلىهاى ديگر موج مىزند و مىخواهيم كه بپرسيم و مىخواهيم كه شخصى پاسخگو باشد و به اينها جواب بدهد كه چرا اينطور شديم؟ چرا ما هنوز بعد از بيست سال اوّلين واردكنندهى گندم در دنيا باشيم؟ چرا بعد از بيست سال بايد سى ميليارد دلار بدهى خارجى داشته باشيم؟ چرا بعد از بيست سال كه نظام به مرحلهى تثبيتش رسيده، كشورهاى مختلف بتوانند بهراحتى به مرزهاى ما حمله كنند؛ افغانستان از شرق، عراق از غرب، امريكا از جنوب؟ اين نشان مىدهد كه ثبات چندانى در مرزهاى كشور وجود ندارد. به همين شكلى كه آمدند مردم را به شهروند درجهى يك و درجهى دو تقسيم كردند، انتقادات را هم به مخرّب و سازنده تقسيم كردند و اين ضربهى مهلكى به بخش عظيمى از جامعه زد و باعث شد كه به نظر ما قشر خاصى در جامعه بتوانند حاكميت و قدرت را در دست بگيرند.
سؤالى كه در اينجا مطرح مىشود، اين است كه آيا به نظر شما حذف انتقادها و خصوصاً منتقدان و تقسيم سؤالات به مخرّب و سازنده، به انهدام نظام منجر نمىگردد؟ و اگر به اين نوع تفكّر و مطيعپرورى اعتقاد نداريد، براى بهبود فضاى نقّادى و گسترش فرهنگ نقد چه كارهايى انجام دادهايد يا مىدهيد؟
https://telegram.me/talabagi