کتاب حجاب و آزادی روابط اثر استاد علی صفایی حائری، با تأکید بر شناخت انسان و نقش آزاد او در هستی، مسئلهی حجاب را مورد کنکاش قرار داده است. در این اثر، نویسنده،، حجاب و احکام آن، روش برخورد با مسئلهی حجاب و مقدار و محدوده حجاب و نیز رعایت آن را مشروط به عشقی میداند که این عشق، برآمده از شناخت و آگاهی زن و مرد نسبت به یکدیگر و نسبت به مِلاکهای عمیق دینی و انسانی است و از این روست که در این کتاب، حجاب، معنایی مییابد گستردهتر از پوشش زن و مرد و فراتر از توصیههای سطحی!
ایشان در این کتاب در چند بخش به شکل ریشهای و مبنایی به سراغ موضوع حجاب و روابط میان جنس زن و مرد در اجتماع رفتهاند. در ابتدا ایشان به سراغ هدف انسان از زندگی در جهان مادی رفتهاند سپس استعداد او برای رسیدن به مقاصد نامتناهی را بررسی نمودهاند. وقتی مشخص شد تمام همت و تلاش انسان در این جهان برای رسیدن به حق است فلذا چرایی حکم حجاب و حفظ حیا در این مدل زندگی معنا پیدا میکند. در بخش بعد پس از تبیین چرایی وجود حکم حجاب به ابهامات و شبهات پیرامون این حکم پاسخ دادهاند و در بخش پایانی نیز حدود حجاب و نحوه تبلیغ این حکم الهی در جامعه توضیح دادهاند. ایشان حجاب را یکی از ضروریات نگاه توحیدی و میوههای اسلام میدانند که اجرای آن مستلزم آن است که در ابتدا به افراد جامعه عشق و درک عمیق نسبت به اهداف متعالی اسلام تعلیم شود و سپس خود به خود امکان پذیرش دستوراتی همچون حجاب برای او فراهم خواهد شد.
برشی از این کتاب را میخوانید:
اگر ملاکها به دست آید و اگر زیربناها مشخص شود و زمینهها فراهم شود، آموزش و تعلیم و حرکت و عمل هر دو آسان میشود. به جای اینکه دانه دانه موارد را ذکر کنیم که اینجا چه کنیم و آنجا چه کنیم ملاک را مشخص و قدم به قدم گوشزد میکنیم و حفظش میکنیم. او خودش میفهمد که در هر کجا باید چطور حرکت کند و چطور قدم بردارد و در این حرکت دیگر اظهار نمیکند از طرفی دیگر خودش را هم کم زنی روحش ول است چطور میشود تنش را پوشاند؟ خود آن پوشش او و چادرش دام نیست؟ حرکتش در چادر، سنگ و باتلاق نیست؟ وقتی ملاکها گم شدند هم زحمتها زیاد میشوند و هم انحرافها شروع میشوند.
@taasemantv