Gap messenger
Download

با دست موهای بر هم ریخته‌اش که از روسری بیرون زده بود را شانه کرد. و من گره خورده‌ام به اظطراب موهایش! دست‌هایش لرزش نامحسوسی داشت. بغض کرده بود. نگاهِ‌ خیسش روی سیگارِ لای انگشتانم چرخ میخورد. اخم میکند.
سینیِ چای که مقابلم قرار میگیرد صدایش : بردارید جناب! تعارف؟نه...دستور.
پایم سِر شده بود حرکت نمیکرد، تا در مقابلش بلند شوم. خم شد ... موهای بافته شده اش با کش‌های آبی دلم...درد می‌کرد...لبش کج شد،نگاهش که به نگاهم دخیل بست،زمزمه کرد:بوسه‌میزنی‌ به تنِ هرزه‌های خیابونی؟
نخ به نخ بوسه بارون میکنی...؟!

26 May 2024 | 11:16