از شخص دیگر،«سر» است. باز، «سر» مرکزیت دارد برای جمیع قوا،حسّی، حرکتی، اینها، قبول نداری شما اینها را، الآن هم از نظر طبیعی آن، همین است دیگر، حالا بعد هم رسیدن به، خدمتتان عرض شود مرگ مغزی میگویند هست قلبی دیگر نه، گذاشتهاندش کنار، هر چه هست آنجا است، زندگی، حیات آنجا است،درست است یا نه؟ موت وحیات مال مغز است مال قلب نیست. خوب دقت کنید این حرفها را، حالا من نمیتوانم بیش از این چیز کنم، به این مقدار فقط، یک سطح پایین میگویم.
خوب، پیغمبر را ما از نظر شخصی به آن کاری نداریم بحث شخصیّتی است یعنی عظمت او مربوط به رسالت اوست. بیش از این که نیست که، ما او را که، شخصیّت مربوط به اوست. در این رابطه است حضرت دارد میفرماید به این که:«او نسبتش به من،نسبت سرِ من به من است» که اگر خبری از سر نباشد دیگر خبری از چه؟ بدن نیست، نه حیاتی دارد، نه هیچ چیز، چیزی نیست که او را بشناسندش.
کنزالعمال، ج11، ص607
احقاق الحق، ج5، ص315
کنزالعمال، ج11، ص607
کنزالعمال، ج11، ص603
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir