نگاهی بر قلمرو ضلال و ضالّه
استاد سیدنقی موسوی در درسگفتار «فقه معلمی» تصریح کرد؛
الاضلال حرام و عدم الهدایه متعلم اضلال؛ عدم الهدایه حرام
تقریر اول: اضلال در شغل معلمی حرام است؛ عدم هدایت نوعی اضلال است و حرام است.
تقریر دوم: اضلال حرام است عدم هدایت مقدمه اضلال است.
تفاوت دو تقریر در مصداقیت و مقدمیت است.
نقد تقریر اول:
هدایت نکردن خودش مصداق اضلال نمیباشد؛ چرا که هدایت نکردن در مورد جایی که باید هدایت کند و نکرده، اضلال است. در حالی که موضوع بحث این است آیا معلم شأنیت هدایت دارد یا ندارد.
هدایت نکردن معلم نوعی اضلال است، ولی هدایتگری معلم که خودش آگاهی ندارد نوعی اضلال است؟
نقد تقریر دوم:
عدم الهدایه در آنجایی که شخص شأنیت هدایت دارد و هدایت نکرده، زمینهچینی برای ضلال است، ولی دلیلی نمیشود به طور کلی هدایت نکردن را مقدمه گمراهی و ضلال بدانیم.
نتیجه: هیچ کدام از دو تقریر از استدلال تمام و کافی نبوده؛ فلذا استدلال تمام نیست و قابل استناد نمیباشد و دلیل اعم از مدعا است.
در کاربردهای قرآنی، ضلال و هدایت در مقابل هم قرار گرفتهاند؛ لذا به لحاظ کاربستهای قرآنی راه هدایت و ضلالت دوتاست و هدایت کارکرد دین بوده و اضلال در مقابل آن میباشد.
قلمرو ضلال و ضالّه تا جایی است که در مقابل راه حق و راه اسلام باشد و دیگران را از اسلام دور کند؛ بنابراین حوزه اضلال منوط به عقاید نبوده و در حوزه اخلاق و فقه، نیز مطرح میشود.
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ
#علوم_تربیتی
#درس_گفتار
#قم
با #مفتاح همراه باشید
@meftaah_com