Gap messenger
Download

یکسال نمیشد در شرکت استخدام شده بود ولی آنقدر خوب با مدیریت و همکاران ارتباط برقرار میکرد که به سرعت در حال ارتقا بود....آنقدرها ماهر و با مدرک بالایی نبود ولی راز پیشرفتش برام جای سوال داشت که آخه مگه فامیل مدیرعامله؟ واقعا اینطور نبود ولی در ظاهر خیلی با همه رفیق بود حتی مدیرعامل....با مدیر حسابداری یه دوستی کمی داشتم ولی دیگه واقعا داشت کنجکاوی کار دستم میداد که رفتم از مدیر حسابداری پرسیدم این فلانی کیه؟ چطور اینقدر ساده با همه ارتباط خوبی داره؟ فامیل کسیه؟ اونم از سادگی من خندش گرفته بود که بابا پسر جان...این آدم فقط روابط عمومیش عالیه همین...فقط کافیه باهاش حرف بزنی خود به خود جذبش میشی و دست خودت نیست....گفتم آخه مگه ما کر و لالیم؟ فقط اون میتونه حرف بزنه؟ نه عزیز حرف زدنش با تو خیلی فرق داره.....

7 May 2024 | 08:15
6 May 2024 | 08:42

پشت تلفن و حضوری براش سخته ارتباط بگیره و ناتوان از تبدیل کردن یک مکالمه تلفنی یا حضوری به یک ارتباط و معامله...شاید بخاطر سن کمی که داره این ضعف توجیه پذیر باشه چون به هر حال فقط بیست و چهار سالشه و از زمانی که چشم باز کرده و وارد بازار کار شده لزومی به ارتباط گوشی و چشمی ندیده...وقتی این شبکه های اجتماعی هستن و میشه باهاشون پول پارو کرد چه نیازی به ارتباط چشمی و گوشی است؟....حقیقت همینه ولی آیا کم کم انسانها دارن تبدیل به زامبی میشن؟ دیگه کم کم دارن مثل جزایر دور افتاده میشن که دورادور میتونن کالا یا خدماتی رو پرزنت کنن....پس آدمها همین چهل سال پیش چجوری کاسبی میکردن؟ چجوری ارتباط و دوست یابی رو انجام میدادن؟ اعتماد به نفس حضور در جمع چی شد؟ حرفی میزد و مجلس رو در دست میگرفت....از نظر من هیچ اشکالی در راههای کسب و کار اینترنتی امروزی که نیست هیچ حتی خیلی از روشهای گذشته بهتر و فرصتهای بزرگتری ایجاد شدن...چیزی که من در ذهن دارم اینه که چه اشکالی داره ما در کنار مهارتهای جدید، مهارتهای بین فردی گذشته رو هم فراموش نکنیم شاید تلفیق هر دو خیلی بهتر باشه...من واقعا کمی نگران آینده بشر هستم که تبدیل به زامبی نشه.......این دوست بیست و چهار ساله من مشاور املاکه...خیلی عالی آگهی زیبا با عکسهای خوب در شبکه های اجتماعی منتشر میکنه به طوری که دل طرف مشتری رو میبره ولی همون مشتری به هر حال زنگ میزنه و میخواد کمی اطلاعات بگیره و سپس ملک مورد نظر رو ببینه...پس نهایتا باید ارتباط گوشی و چشمی رخ بده و سپس پتانسیل معامله شدن شکل بگیره...این عزیز در این بخش ناتوان عمل میکنه و نمیتونه ارتباط موثر بر قرار کنه...میدونی شما بهترین کالا و خدمات جهان رو هم که داشته باشی بازم مجبوری با مهارتهای کلامی و غیر کلامی به اون فروش دست پیدا کنی و نمیشه گفت طرف اگر بخواد میاد میخره ...نه واقعا در عمل به این سادگی ها نیست....مذاکره برای فروش خیلی ظریف است و نیاز داره به مهارتهای گذشتگان برگردیم...

5 May 2024 | 08:14
5 May 2024 | 08:14
4 May 2024 | 11:13

معیارهای مهم و جدید در استخدام

3 May 2024 | 09:45
3 May 2024 | 09:35
2 May 2024 | 07:32

سن خیلی کمی داشتم که شغل معلمی زبان رو انتخاب کردم و تصادفا بیشتر دانشجوها آدمهای مسن و بازرگان از آب درآمدند...همه ثروتمند و خوش پوش و برای تجارت و سفر نیاز به زبان انگلیسی داشتن...من به دلیلی سن کم و تسلطتم به زبان انگلیسی و صداقتی که رنگ و لعاب جنوب شهری داشت کم کم حتی پام به خانه و شرکت آنها باز شد....مجبور شدم زبان انگلیسی تجاری رو آغاز کنم تا به نیاز دانشجویانم به درستی پاسخ بدم و خلاصه پام باز شد به دنیای تجارت بین الملل....سفرهای خارجی آغاز شدن و کلا وارد یک دنیای جدید و شگفت انگیز شدم....یکبار تنهایی ماموریت پیدا کردم سفر برم و طی جلساتی به تنهایی به نتیجه برسم و برگردم....این یکی خیلی استرس داشت چون طرف بریتانیایی بود و استاد مذاکره و ....من فقط یک جوان 25 ساله که درسته انگلیسیم خوبه ولی گفتگو و مکالمه به قصد متقاعد سازی و ...اصلا بلد نبودم...این دیگه یک فن مجزا بود...در انگلیسی بهش میگن Conversationalist بودن و منظور از مکالمه به معنی گرم گرفتن و متقاعد سازی است و نهایتا حل اختلاف یا فروش.....سرتون رو درد نیارم که در این ماموریت مهم با شکست مواجه شدم و اصلا نتونستم دست پر برگردم...خیلی حالم گرفته شد و فهمیدم زبان انگلیسی تنها و خالی بدردم نمیخوره باید روح کلامم قوی باشه و بتونه با طرف مقابل گرم بگیرم، متقاعدش کنم و به تفاهم برسیم...این یک مهارت است که حتی به زبان فارسی هم بلد نیستم....اینبار با اصل کاری رفتم سفر و با عنوان مترجم کنارش قرار گرفتم....شوکه شدم که چقدر راحت نتیجه گرفت و برای نخستین بار شاهد یک مکالمه تجاری بودم...فهمیدم حالا باید این فن رو در کنار زبان انگلیسی بیاموزم تا بهتر پیشرفت رو تجربه کنم....

1 May 2024 | 08:15
1 May 2024 | 08:15

وکیل علیرضا آذربایجانی (عضو سابق هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز و استاد دانشگاه تهران) در حساب اینستاگرامی خود نوشت:

اتومبیلم با عنوان عدم رعایت حجاب (نفهمیدم راننده یا سرنشین) توقیف شد.
قبل از توقیف مطلقا پیامی به عنوان تذکر دریافت نکرده بودم.

صرف نظر از انتقاد به ماهیت مسئله، صرفا از جهت شکلی، عدم رعایت پوشش مناسب در اتومبیلم را مطلقا نمی پذیرم ولی به دلیل این که امیدی به اثر بخشی نسبت به اعتراض نداشتم، صرفا برای رفع توقیف پیگیری کردم.

ماشین با جرثقیل به پارکینگ نیایش منتقل و تقاضای من برای اینکه شخصا منتقل کنم مورد پذیرش قرار نگرفت. پارکینگ برای توقف جا نداشت و با پرداخت شیرینی و بعد از ساعت ها انتظار جای یکی از ماشین های رفع توقیف شده پارک کردم.

متقاضیان زیادی را دیدم که برای نقل و انتقال ماشین هایشان با مانع ذکر شده مواجه و راسا درخواست توقیف یک هفته ای می کردند که هیچ یک از پارکینگ های تهران جا نداشت و جالب بود که به مالک پیشنهاد پرداخت هزینه اضافه برای توقیف زودتر، برای حل مشکل نقل و انتقال می دادند.

بعد از هشت روز در دفتر پلیس+ده کارم انجام نشد و به کلانتری مربوطه در خ.زنجان شمالی هدایت شدم و با یک روند طولانی تشکیل پرونده و پرداخت جرایم… تیک‌حجاب حذف شد.

بابت حمل ماشین از تجریش تا پارکینگ‌نیایش یک‌میلیون و هشتصد هزار تومان به اضافه هزینه جداگانه پارکینگ پرداخت کردم.
طنز تلخ اینکه اینقدر ماشین های توقیفی در کنار هم پارک شده بود که امکان خروج ماشین من نبود.
ناگزیر باید دست به جیب شد و تملق کرد تا متصدی حاضر شود ماشین را از بین ماشین های دیگر خارج کند.

انجام پذیر نبود، صبح زود رفتم و حوالی ظهر موفق شدم اتومبیلم را بگیرم و فهمیدم که چقدر خوش شانس هستم که آینه هایش شکسته نشده و وسایل داخلش سر جایش است.
کل جریمه های معوقه، هزینه بسیار نامتعارف حمل با جرثقیل، هزینه توقف شبانه روزی پرداخت شد.
نمی دانم این درآمد قابل توجه، چگونه توزیع خواهد شد؛ البته شاید هم بدانم ولی بماند…

هزینه غیر مستقیمی هم برای جا دادن اولیه ماشین در پارکینگ و سپس خارج کردنش دادم که اشکال ندارد برایم عادی شده.
این همه تلاش برای نیروی انتظامی و سختی برای مردم واقعا برای ارتکاب چه جرمی؟

ساعت هایی که در انتظار نشسته بودم فکر کردم اگر واقعا دشمن تصمیم گرفته باشد مردم را با شیوه های مختلف ناراضی کند، اینقدر که اوامر صاحب منصبان و رفتار نیروی انتظامی در ارتباط با برخوردهای اخیر با مردم در ایجاد و تشدید نارضایتی از این دست موثر بوده است، اقدامات دشمن نمی توانست موفق باشد

30 April 2024 | 02:45
30 April 2024 | 11:14

برخی تحلیلگران در امریکا نسبت به سیاستهای جدید پولی و اقتصادی ترکیه ابراز رضایت و خوشبینی دارند که ممکنه این روند تند کاهشی در ارزش لیر متوقف بشه

30 April 2024 | 10:01

می‌گویند "اسکندر مقدونی" پس از فتح ایران، در اداره مملکت، سخت درمانده و مستأصل شده بود. ازمشاوران خود پرسید: چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر می‌فهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران می‌گوید: «کتاب‌هایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند». اما یکی دیگر از مشاوران (که بنا به روایتی ارسطو بوده) پاسخ می‌دهد:
«نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمی‌فهمند و کم‌سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که می‌فهمند و باسوادند به کارهای کوچک و پست بگمار. بی‌سوادها و نفهم‌ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده‌ها و باسوادها هم یا به سرزمین‌های دیگر کوچ می‌کنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه‌ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...»

30 April 2024 | 09:15
30 April 2024 | 08:40

این کارتون رو دختر هفت سالم درست کرده. نسل جدید عجیبن..من خودم تغییر رنگ فونت رو تازه یاد گرفتم...هیچ استعدادی تو مسائل کامپیوتری ندارم😂

29 April 2024 | 08:31

نوشته دوستی با مدرک دکترا: کارفرما ها در جریان باشن!
دارم عمیقا فکر میکنم که برم اسنپ کار کنم شاید برجی ۳۰ دربیارم اما آقای خودمم ساعت کار هم دست خودمه آخر ماه هم دغدغه تاخیر پرداخت حقوق رو ندارم. اسمش بد دررفته وگرنه شاید شغل خوبی باشه. خدمتی که اسنپ به قشر کارگر کرد از کل اتحادیه‌های کارگری و صنفی و اداره کار و وزارت رفاه بیشتر بود. دمش گرم ✌ شمایی هم که میخوای با زیر ۳۰ تومن پرسنل بگیری و نمی‌تونی در جریان باش رقیب اصلی‌ت اسنپه. دوران برده‌داری تموم شده

29 April 2024 | 07:50
29 April 2024 | 07:49

از طرف یک شرکتی رفته بودم دبی بابت خرید ماشین آلات بهمراه یک آدم فنی که بتونه من رو در این زمینه راهنمایی که...در واقع مکمل هم بودیم چون من انگلیسی خوبی داشتم و مسلط به تجارت بین الملل و او از فنی ماشین آلات ساختمانی خیلی عالی سر در میاورد...کارها به کندی پیش میرفت و سفری که قرار بود 3 روز طول بکشه دو هفته طول کشید....حتی مجبور شدیم معامله رو عملا در ابوظبی انجام بدیم و بقیه کارها در شارجه....در بین مذاکرات اصلی یک جلسه ایی پیش آمد که این آدم همراهم با دو ایرانی دیگه که همشهریش بودن و از قضا هر سه متخصص و علاقمند به ماشین آلات...خلاصه بحث فنی و طراحی و خاطرات بینشون گل انداخت و من بیچاره نیم ساعتی فقط بیخودی سر تکون میدادم چون هیچ اطلاعات خاصی نداشتم و از طرفی میخواستم بینشون باشم و حس عقب افتادگی پیدا نکنم....بعد از نیم ساعت غربت ناگهان بحث کشید به حوزه املاک و اینکه یکیشون قصد داشت خونشو عوض کنه و بقیه هم همراهی کردن، منم لپم گل انداخت چون اینجا دیگه پنجره ورود من به بحث بود...به هر حال من در املاک هم سواد دارم هم تجربه و ادعا....کم کم از حاشیه به متن کشیده شدم و حتی جلودار مباحث شدم و هر جا دلم میخواستم جمع رو میکشوندم...آنقدر عالی هنر نمایی کردم که تونستم تسلط خودمو به گفتگو تحمیل کنم و حالا چشم ها به سوی من بود...آن مکالمه مفصل آنقدر دلنشین شده بود که در خاطر هر سه آن دوستان باقی ماند و بعد از چند سال چند روز پیش یکیشون که در دبی اقامت داره باهام تماس گرفت که ما داریم کسب و کاری در حوزه املاک در امارات میزنیم تو هم میتونی به ما بپیوندی؟ ساخت، مذاکره، مشاوره و ......حتی آموزش و ....قطعا من هم دارم به این موضوع جدی فکر میکنم ولی چرا این مطالب رو دارم اینجا بیان میکنم؟ واقعیتش اهمیت ارتباط موثر، تسلط بر مکالمه و متقاعد سازی جزو مهارت های نرمی است که دست کم گرفته میشن...هر مذاکره جدی یا انجام فروش با یک مکالمه رخ میده. از دید من مکالمه هدفمند اساس موفقیت در زندگی و کار است....تا بحال به رمز و راز موفقیت فکر کردید؟ من همیشه فکر میکنم و یکی از جذابترین موضوعات در ذهن من است...روزنه موفقیت و ثروت همین مکالمه و صحبت کردن ساده است که معمولا به چشممون نمیاد و حواسمون نیست چقدر در زندگی موثر است....

28 April 2024 | 08:47
28 April 2024 | 08:47