واسه ی من که فرقی نداره ممبرا گفتن پاکش نکنم منم نکردم وگرنه دنبال جلب توجه نیستم که
میخوام بدونم توی تایمی که من حالتو نپرسیدم و پیام ندادم شما به من پیام دادی؟
من که نمیدونم کی هستی ولی اگر اشتباه از سمت من بوده معذرت میخوام
وقتشه اینجارو پاک کنم
ای بابا چقد سنگدلم پس
من به هرحال سعیمو میکنم دوست خوبی باشم اما خب آدمیزادم دیگه.. هرکسی ممکنه اشتباه ازش سر بزنه
الانم بیا پی ویم تا صحبت کنیم
عه واه
@moonii آیدیم
سلام بیاین با من دوست شین
عمیقا خوشحالم که امسال تموم شد.
«توانم را مثل آبی که ریخته شده از دست دادهام، و استخوانهایم از هم جدا شدهاند. دل من مثل موم، در سینهام آب میشود. قوّتی در من نمانده و مثل تکه سفال خشکی هستم؛ زبانم به سقف دهانم چسبیده است؛ تو مرا در گودال مرگ رها کردهای. دشمنانم مثل سگها دورم را گرفتهاند. شریران دستهجمعی به من هجوم میآورند، و مثل شیر به دست و پای من حمله میکنند. میتوانم همهی استخوانهایم را بشمرم. دشمنانم به من خیره شدهاند. آنها لباسهایم را بین خودشان تقسیم میکنند، و برای پیراهنم قرعه میاندازند.
___
@lololii
ای وای کوچک منم دلتنگتون بودم
شماها چطورید؟ آره دیگه.. یکمی درگیرم
fairy night.
__
#موسیقی
@lololii
سلام؟
بهراستی تو خدایی هستی که خودش را پنهان میکند؟
@lololii
در بار..
@lololii
ملوانها همه همقد و هملباس، مثل مورچه، فوجفوج به بندر میخزند. مسلما مورچه خزنده نیست. عصر همهجای شهر از ملوان اشباع میشود. شب کشتی را چراغانی میکنند. هم زیبا و هم وحشتناک میشود.
دو نسل بعد باز ملوانها در این بندر پیاده میشوند و آنوقت با دخترها و خواهرها و یا حتی مادرهای ناتنی خودشان میخوابند. بندر نژاد و ملیت نمیشناسد. آدمها اگر دهان باز نکنند متعلق به زمین هستند و نه هیچ شهری و کشوری...
-شب یک شب دو - بهمن فرسی
__
@lololii
منظورتون چیه که تا من اومدم یکی لفت داد-
صداها.. میشنوی؟
صدای غم های انباشته شده در تاریکی که به سوی نور روانه شده اند..
صدایی که به شروعی تازه چنگ میزند و نفس کشیدن را تمنا میکنند.
-آرام
__
@lololii
صورت ماهت به آسمان تاریک افکارم نور می پاشد..