کتاب گویا

باجناق ها

خلاصه داستان :

محسن و باجناقش، آقای ریاضی، مدت دو سال است که باهم قهرند. همسران اینها (مژگان و مریم) که دوقلو هستند، با کمک مادرشان (حاج خانم) و فرزندانشان (سارا و مازیار) تصمیم دارند این دو باجناق را در آستانه‌ی سال نو آشتی دهند....

حاج خانم با اطلاعاتی که از اینترنت به دست آورده، از دخترانش می‌خواهد که با یادآوری خاطرات خوب گذشته، شوهرانشان را به فکر آشتی بیندازند، اما این یادآوری که با تمهیدات خاصی صورت می‌گیرد، بیشتر آتش خشم دو باجناق را شعله‌ور می‌کند و آنها مجبور می‌شوند برای انجام ترفندی دیگر، دوباره دست‌به‌دامن حاج‌خانم شوند.
این دو خانواده بعد از چندین مرتبه ناکامی از آشتی‌دادن این دو باجناق، کم‌کم ناامید شدند. درنهایت مازیار نقشه‌ی جدیدی کشید و باوجود مخالفت حاج خانم، برای حل این مشکل، به سراغ «مَسترخان» رمّال رفت.
مسترخان بعد از اینکه پول زیادی از این دو خواهر (مژگان و مریم) گرفت، معجونی به آنها داد و قرار شد که آنها معجون را در چای شوهرشان بریزند تا همه‌چیز به خیر و خوشی تمام شود.
حاج خانم که از همان اول به مسترخان مشکوک بود، به کمک سارا تلاش کرد مانع از این کار شود...

نویسنده :

علی حشمدار
.
@ketab_gooya