با سلام و تشکر از همراهی شما در سرویس آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی
به اطلاع شما اعضاء محترم سرویس «آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی» میرساند به جهت بهبود عملکرد و یکپارچه سازی سرویسهای آموزش زبان، این سرویس از امروز مورخ 3 اردیبهشت 96 متوقف و با سرویس «آموزش زبان انگلیسی» تلفیق میشود.
لذا خواهشمندیم عزیزانی که تاکنون در سرویس آموزش زبان انگلیسی عضو نشدهاند، برای عضویت روی این لینک کلیک کنند:
@learningenglish
امید است که مورد استقبال شما همراهان گرامی قرار گیرد.
با احترام
@english_learning
He's 40 going on 10!
عبارتیست به معنای بچه است یا رفتار عاقلانه ای ندارد و یا بچه گانه رفتار می کند.
مثال:
Nancy is 40 going on 10!
نانسی به نسبت سنش بچگانه رفتار میکند.
@english_learning
A tar baby
اصطلاحیست به معنای مشکلی است که با پادر میانی سخت تر میشود گره آن را باز کرد. مشکل لاینحل.
Disposal of nuclear waste was a problem whose solution was endlessly delayed, a tar baby no one wanted anything to do with.
دفع ضایعات هسته ای مشکلی بود که راه حلش بینهایت به تاخیر افتاد. مشکل لاینحلی که هیچ کس نمی خواست کاری برایش انجام دهد.
@english_learning
To pay it forward
اصطلاحیست که به معنای پرداخت کردن بجای نفر بعد می باشد بدون اینکه آن شخص را بشناسد
@english_learning
(to be ) slick
اصطلاحیست به معنای حیله گر، ذبل و زرنگ
مثال :
A slick man of weak principle
مرد حیله گر که به اخلاقیات پایبند نیست.
@english_learning
To give a shout out to someone
اصطلاحیست به معنای پیغام دادن به کسی از رادیو یا به عبارتی سلام کردن به شخصی خاص در رادیو و یا گذاشتن پیغام در وب سایت است.
مثال :
I just want to give a quick shout out to my friend Dave, who's in hospital at the moment.
من فقط میخواهم به دوستم دیو که الان در بیمارستان است سلام کنم.
@english_learning
Be (to feel) boxed in
اصطلاحیست به معنای احاطه شدن، محبوس شدن می باشد.
مثال :
Married for only a year , Connie already felt boxed in
ازدواج به مدت فقط یکسال، کانی احساس زندانی شدن داشت.
@english_learning
Keep them coming
اصلاحیست به معنای بکارتون ادامه بدید.
مثال :
On a web, I sometimes read this sentence": keep them coming 'buddy'!
گاهی من در وب این جمله را میخوانم:"به کارتان ادامه بدید رفیق"
@english_learning
The black sheep
اصطلاحیست که دو معنا دارد یک: کسی که مایه ننگ و خجالت خانواده اش است و دوم: کسی که غریبه و تنها می باشد.
مثال :
Amy’s always been the black sheep of the family.
ایمی همیشه مایه ننگ و خجالت خانواده بود.
@english_learning
Few and far between
اصطلاحیست به معنای نادر و کمیاب
مثال:
In the town, good restaurant are few and far between.
در آن شهر،رستوران خوب کمیاب است
@english_learning
He’s mature for his age
اصطلاحیست به معنای او نسبت به سنش پخته تر عمل میکند یا خردمندانه تر عمل می کند.
مثال :
Her parents think that she’s mature for her age.
والدینش فکر می کنند او به نسبت سنش عاقلتر است.
@english_learning
Grow up
اصطلاحیست به معنای عاقل شو و مثل یک بچه رفتار نکن.
Everyone has to grow up at some point in their lives.
هرکسی باید توی بعضی جهات در زندگی اش عاقل شود.
@english_learning
It spoke to me
اصطلاحیست به معنای این با من صحبت میکند یا روی من تاثیر دارد.
مثال :
Modern art speaks to me!
هنر مدرن روی من تاثیر دارد.
@english_learning
Another nail in the coffin
اصطلاحیست به معنای میخ بر تابوت کوبیدن یا هرچیزی که عمر را کوتاه میکند.
مثال :
Each cigarette that you smoke is a nail that you drive into your own coffin.
هر سیگاری که میکشی میخی است که بر تابوت خود کوبیده ای.
@english_learning
Low-key
اصطلاحیست به معنای غیر قابل توجه در مورد رنگها و در مورد افراد نیز ملایم و فروتن می باشد.
مثال :
Wow Elaine you're so low key! How do you do it?
واو، الین تو خیلی فروتنی! چطور اینکار رو میکنی؟
@english_learning
Out of the blue
اصطلاحیست به معنای ناگهان، بدون پیش بینی، غیر منتظره
البته باید دانست متن کامل این اصطلاح Out of the clear blue sky میباشد.
مثال :
One day, out of the blue, she announced that she was leaving.
یکروز ناگهان او اعلام کرد که دارد ترک می کند.
@english_learning
What do you say we
اصطلاحیست به معنای چطوره بیایید کاری بکنیم.
مثال :
What do you say we go to the park?
چطوره بیاین بریم پارک؟
@english_learning
High-profile
اصطلاحیست که به معنای جلب توجه کردن افراد مشهور بصورت عمدی می باشد.
مثال:
A high profile public figure.
یک چهره عمومی که جلب توجه میکند.
@english_learning
Bite me
اصطلاحیست بطور کلی به معنای برو به جهنم یا مرا تنها بگذار.
@english_learning
(to) bite the dust
اصطلاحیست به معنی مردن البته نه فقط برای انسانها و حیوانات بلکه در مورد اشیا نیز به کار برده می شود.
مثال :
Italy's championship hopes eventually bit the dust.
مسابقه قهرمانی ایتالیا امید دارد که سرانجام شکست بخورد.
@english_learning