روزی شخصی نزد بزرگی رفت و گفت:
سوالی دارم که نمی توانم جلوی جمع بپرسم...
بزرگ، حاضران در مجلس را بیرون کرد
و شخص سوالش را پرسید، ولی چون همه رفته بودن بیرون دیگه کسی نمیدونه چه سوالی پرسیده
آخخخخ شرمندتون شدم ببخشید
.
خودسازی و امید را در این کانال تجربه کن
@darichefarda