#دکتر_مجید_انوشیروانی:
در دیدگاه حکیمان گذشته،حالات روانی پایه انسان شامل شِش احساس پایه شادمانی،اندوه،خشم،ترس،نگرانی و شرم هستند و احساسات و حالات پیچیدهتر، ترکیبی از آنها شمرده میشوند.
هر یک از این حالات روانی،تاثیری ویژه بر سامانههای زیستی بدن داشته و بهویژه بر الگوی گردش مواد سیال گوناگون بدن تاثیرگذار است و توزیع نیروهای عالی بدن و مقدار و کیفیت آنها را نیز دچار تغییراتی میکند.
نزدیکترین و نخستین عضو بدن برای ادراک این حالتهای احساسی،#قلب است و در ادبیات و فرهنگ عمومی نیز واژگانی مانند دلتنگی،دلسوختگی،دلمردگی،دلسردی و دلگرمی نشان از همین نوع شناخت نسبت به قلب دارند و توصیف کیفی شاعران برجسته از حالات احساسی و عاطفی نیز بسیار با این معانی همساز است.
قلب بهعنوان پیوندگاه اصلی جان و تن در احساسات شمرده میشود و حکما معتقد بودند که وقوع یک حالت روانی مانند شادی یا خشم،پیش از هر عضو بدن،نخست در قلب ادراک شده و بر آن تاثیر میگذارد.
قلب نیز مانند اعضای دیگر بدن انسان،دارای مزاجی ویژه خود و متفاوت با مزاج اعضای دیگر است که اگر مزاج آن در اعتدال خاص خود باشد،از محرکهای روانی کمابیش تاثیر میپذیرد،اما دچار آشوبها و آشفتگیهای شدید نمیشود و این تابآوری قلب در برابر تکانههای عاطفی سخت و یا مزمن،احتمال وقوع اختلالات روانتنی را نیز کاهش میدهد.
کسانیکه عواطف خود را دائما پنهان میکنند،بهتدریج دچار اختلالاتی در سامانه قوا و مواد سیال بدن شده و فرایندهای روانی- بدنی در آنها روی میدهد که بهصورت اقسام سردرد،اختلالات خواب،تودههای مختلف مانند کیستها و تومورها،کمکاری غدد داخلی،اختلالات خودایمنی،دردهای مبهم،چاقی و... پدیدار میشود.
روزانه در مطب با بیمارانی روبهرو میشوم که نیروی بنیادی و به زبان طبیبان حکیم کهن ایرانی،#حرارت_غریزی خود را آنقدر در مشغلههای پیاپی یا کشمکشهای روزمره و یا آشوبهای عاطفی و رنجهای روانی صرف کردهاند که دیگر جان و توانی برایشان نمانده و چهبسا با صدمههای کوچک از پا میافتند.