#برزخ_ارباب
#پارت_108
سپیده؟ خوبی؟ سپیده؟
_ آقا میخوایید کلید ساز خبر کنم؟
_ نه در رو میشکنم
_ بلایی سرش نیومده باشه؟
_ هوف اکرم خانم همیشه نفوس بد میزنی!
خمیازه ای کشیدم و سرم بلند کردم و گفتم:
_ بله؟
_ سپیده خودتی؟
_ نه عمشم!
_ احمق چرا دوساعته دارم صدات میزنم جواب نمیدی؟
_ خواب بودم که به لطف عرعر کردنات بیدار شدم
محکم به در کوبید و گفت:
_ با کی بودی؟
_ دقیقا خودت
_ زود باش این در بی صاحاب رو باز کن وگرنه میشکنمش!
از سرجام پاشدم و گفتم:
_ باشه بابا صبرکن لباس بپوشم
_ سریع
دهنم رو کج کردم، از سر جام پاشدم و به سمت رختکن رفتم و با دیدن جای خالی حوله و لباس تمیز بلند گفتم:
_ وای!
_ چیشد؟
_ حوله اینا برنداشتم، لطفا از کمد بردار و بده بهم
با لحن بدجنسی گفت:
_ عه چه خوب، باشه الان میدم
_ میذاری پشت در حموم و از اتاق میری بیرون
_ چشم
_ جدی گفتم
_ منم جدی گفتم دیگه!
_ خوبه
「 𝐉𝐨𝐢𝐧↬ @Love_foreveer