#برزخ_ارباب
#پارت_104
_ میشه بری بیرون؟ داری حالم رو به هم میزنی!
_ التماس کن تا برم
_ عمراً
لبخند بدجنسی زد، صورتش رو به صورتم نزدیک تر کرد و گفت:
_ خب پس فکر نمیکنم کارمون به سرت آسیبی بزنه!
_ کارمون؟
_ بله
سرم رو برگردوندم و گفتم:
_ یا همین الان از این اتاق گم میشی بیرون یا...
_ یا چی؟
تو ذهنم دنبال یه تهدیدی چیزی گشتم اما هیچی پیدا نکردم و گفتم:
_ برو بیرون
_ نمیرم
_ لطفا برو بیرون
_ بیشتر خواهش کن، بیشتر
تمام تنفرم رو ریختم تو چشمام و گفتم:
_ ازت متنفرم
_ کم کم یاد میگیری که نباشی
_ آره دلت رو به همین چیزا خوش کن!
_ اما تو دلت رو به این که بتونی از دست من خلاص بشی اصلا خوش نکن کوچولو!
「 𝐉𝐨𝐢𝐧↬ @Love_foreveer