#برزخ_ارباب
#پارت_103
با حرص دندونام رو روی هم فشار دادم و سعی کردم آرامشم رو حفظ کنم.
یعنی الکی الکی سرم شکست بدون اینکه هیچ مزیتی داشته باشه یا حداقل انتقامم رو گرفته باشم؟!
ماتحتم بسیار سوخت اما به روی خودم نیاوردم و گفتم:
_ فدای سرم
_ فدای سر شکستت؟
_ آره بشکنه دست کسی که اینکار کرده
_ آخی آره والا آش نخورده و دهن سوخته شدی
این دفعه حرصم رو با فرو کردن ناخنام تو دستم خالی کردم و گفتم:
_ اصلا برام مهم نیست، تو فقط وحشی بودن خودت رو ثابت کردی
_ برات مهم نیست؟
_ نوچ
_ آره از فشار دندونات و ناخنات مشخصه عزیزم
داشتم از حرص و بغض میترکیدم اما همچنان اعتماد به نفس خودم رو حفظ کردم و گفتم:
「 𝐉𝐨𝐢𝐧↬ @Love_foreveer