#سلام_آقا، میدانم که ناگفته میدانید، این روزها، دلم برای حال و هوای نوروزی حرم تنگ است ...
از زمانی که کودک بودم، خاطرهانگیزترین عیددیدنی هر سال نوروز من، دیدار با شما بود؛ حتی از گلبوتههای روی کاشیهای صحن و سرایتان هم بوی عید را میشد استشمام کرد ...
با دستِ سرنوشت، دوباره دستم از دیدار نوروزی شما کوتاه ماند و دلم بیتابتر از همیشه، برای تکرار خاطرات سالهای گذشته انتظار میکشد ...
عکسهای یادگاری کنار گلکاریها، شکلاتهای تبرّک شدهی عیدی خادمها، شور و هیاهوی دیدنی زائرها و ...، قابهای ماندگار نوروزی قلب من هستند که دو سال است از آنها دورماندهام ...
جدامانده از حرم، سین هشتم سفره هفتسین من، سودای وصال شما بود و التیام غم فراق، با سلامهایی از جنس راه دور گِره خورده بود ...
امسال را با چشمانی بسته و قلبی عاشق به دیدارتان آمدهام؛ میدانم که همین کافیست تا تابشِ مهربانی شما، سراسر سال من را گرم نگه دارد و همین مرهم برای درد دلتنگیِ این روزهای من کافیست ...
مصطفی قویدل
@aqr_ir