#بخش_دوم
+ زینب گفت:
"خدایی را سپاس می گویم که ما را پاک و مُطهر ساخت از هر آلودگی."
"جز فاسق دروغ نمی گوید و جز بدکاره رسوا نمی شود و آن ما نیستیم. دیگرانند."
و ابن زیاد، درمانده شد در جواب سخن دختر علی، گریزی نداشت جز آن که احساس و عاطفۀ او را زخمی کند •••
_ گفت:
"مگر ندیدی که خداوند برادرت را نیست و نابود کرد؟"
••• و خرسند از این طعنه، به خود بالید و خندید •••
زینب، نگاه سرزنش باری به او کرد و پلک فرو بست، و تمام آنچه که از خون حسین روییده بود را یکجا به آنی دید.
••• خون حسین جوشید و خروشید و نور شد •••
••• گذشته و حال و آیندۀ تاریخ به هم آمیخت •••
••• ذبح عظیم واقع شد •••
به خون حسین، دیوار قطور شجرۀ ملعونه فرو ریخت.
راه فَلاح و رستگاری، به روی بشر گشوده شد، امامت به نور حسین پایدار ماند.
حزب الله و حزب الشیطان مجسم شد، ظهور قائم آل محمّد مهیا شد، گلستان شد زمین، آرایشی زیبا ز زیور یافت •••
••• زینب، به خود آمد و پلک گشود •••
••• و این همه در کَسری از ثانیه بود ••••
+ زینب گفت:
"ما رأیت الاّ جمیلاً!"
"ندیدم به جز زیبایی!"
"در آنروز، جلوه های شرف و غیرت و محبت به تمامی رُخ نمودند، و ما جز رشادت و وفاداری و زیبایی هیچ ندیدیم."
ادامه دارد • • •
● ۳۴ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#مجتبی_فرآورده
با ما همراه باشید
کانال گپ:
https://gap.im/alhaadi
کانال سروش:
https://sapp.ir/alhaadi
کانال ایتا:
https://eitaa.com/alhaadi