#بخش_اول
حسین سالار است؛ چه سالار قافله، چه سالار شهیدان.و سالار شهیدان بی سر، بر خاک خُفته بود •••
••• ذوالجناح رفت و سر به خون او آغُشت، آنقدر سر بر زمین کوبید، تا جان باخت •••
و پرنده از ریسمان خیمۀ نیم سوخته برخاست،پرواز کرد و خود را به گُودی مقتل رساند •••
••• قدری درنگ کرد، و سپس نالۀ فراق سر داد •••
پَر کشید و بال به خون سالار شهیدان آغُشت، و خونین بال پرواز کرد به آسمان.
آسمان کبود بود و ساکت، و زمین شرمگین و نالان. و فُرات و علقمه مویه کنان، اشک ریز و روان. و نخل های قد کشیده به آسمان، ناله کنان.
••• پرنده به طواف مقتول کربلا، چرخید و چرخید و چرخید و سپس راهی مدینه شد •••
پرندۀ خونین بال، از دروازۀ سَحر عبور کرد و صبحگاهان، به مدینه رسید. بر فراز خانه و حرم رسول الله چرخی زد و حزن آلود خواند، حرم، ناله سر داد و آه کشید و نالید •••
پرنده بر لب بام گِلین خانۀ ام المومنین نشست، فغان کرد و درد آلود، بنی هاشم را خبر کرد •••
••• ام سلمه چشم به پرندۀ خونین بال داشت، که ملتهب از جا جَست •••
خاک به ودیعه گرفته از پیامبر را برداشت.
• • • الله اکبر • • •
خاک به تلاطم آمده بود.
خاک خون شده بود و در خروش می نالید، و مدینه آرام بود و در سکوت •••
••• و مردمان، غافل از زخم سالهای دور! •••
ادامه دارد • • •
● ۳۸ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#مجتبی_فرآورده
با ما همراه باشید
کانال گپ:
https://gap.im/alhaadi
کانال سروش:
https://sapp.ir/alhaadi
کانال ایتا:
https://eitaa.com/alhaadi